دربارهی کتاب لوتا پیترمن 7 (آخر و عاقبت گربه بازی!)
کتاب "آخر و عاقبت گربهبازی!" هفتمین جلد از مجموعه "کتابهای لوتا پیترمن" است که برای مخاطب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.
داستان از یک بعدازظهر کسلکننده آغاز میشود. لوتا و شاین قرار است که همراه با یکدیگر به بازار دست دوم فروشی بروند؛ این بازار در حیاط مدرسهی "قوطی" برگزار میگردد. ساعتها میگذرد اما هیچ خبری از شاین نمیشود. بنابراین دختر قصه تصمیم میگیرد که با تلفن ثابت منزل او تماس بگیرد. ولی متاسفانه کسی پاسخگوی ارتباط تلفنی او نمیشود. در نتیجه لوتا از بدقولی و عدم پاسخگویی شاین به شدت عصبانی میگردد.
در چنین شرایطی، "ژاکوب" و "سیمون"، برادران دوقلوی لوتا نیز در خانه حضور ندارند تا به واسطهی بازی و وقتگذرانی باخواهرشان، مانع از بیحوصلگی او بشوند. حتی پیشنهادهای مادر لوتا نیز نمیتواند این دختر را خوشحال و سرگرم کند. بنابراین، لوتا، روز خود را به بدترین شکل ممکن و تنهایی به پایان میرساند.
روز بعد، لوتا با قلبی شکسته و غمگین وارد مدرسه میشود. وی قصد دارد که هنگام رویارویی با شاین، به سردی با او رفتار کند. اما شاین به محض ورود لوتا، با شادی و اشتیاق فراوان به سوی او میرود. سپس، هیجانزده و خوشحال، خبر مهمی را با لوتا در جریان میگذارد.
ماجرا از این قرار میباشد که پدر شاین سالها پیش، از مادرش جدا شده است؛ وی در نتیجهی این طلاق، برای همیشه خانه و دخترانش، شاین و "شانل" را ترک میکند. بعد از مدتی، مجددا با زنی دیگر ازدواج کرده و صاحب یک پسر کوچک و دوستداشتنی میشود. حالا او به همراه خانوادهی جدیدش، دوباره به شهر محل زندگی شاین بازگشته است. وی، روز قبل، به دیدن شاین و شانل رفته و آنها را همراه با خود، به منزلش تازهاش میبرد؛ موضوعی که موجب بدقولی شاین شده است. حالا مطابق انتظار و خواستهی پدر، این دختر، مسئولیت نگهداری از برادر کوچک و بازیگوش خود را برعهده دارد. شاین تصمیم گرفته که جهت تحقق وظیفهی جدید خویش، از کمک لوتا نیز بهره بگیرد؛ موضوعی جذاب و دلچسب برای لوتا، که او و دوست صمیمیاش را با ماجراهایی خواندنی و پرکشش مواجه میکند.
شخصیت اصلی قصه، "لوتا پیترمن" نام دارد. او دختری پرانرژی و ماجراجوست که به عنوان راوی، به شرح خاطرات و اتفاقات روزمره و پرکشش خود و اطرافیانش، میپردازد. "شاین"، دوست صمیمی لوتا میباشد. آنها یک تیم هستند؛ تیمی دردسرساز به نام "خرگوشهای درنده".
برشی از متن کتاب لوتا پیترمن 7 (آخر و عاقبت گربه بازی!)
اوضاعم از این بدتر نمیشد!
شاین پیدایش نبود، داداشهام هم که نبودند، فلوتم هم گموگور شده بود...
خودم را انداختم روی تختم، واقعنی نمیدانستم باید چی کار کنم. یک دفعه یادم افتاد که یک مگسکش برقی دارم.
جعبهاش را از روی میزم برداشتم و گذاشتم روی تختم. رویش نوشته بود:
تا دیروز تنیس فقط یک ورزش مدرن حساب میشد، ولی از امروز یک مگسکش الکتریکی است!
مگسکشه واقعا هم شکل یک راکت کوچولوی تنیس بود.
دکمهاش را که فشار دادم، روشن شد و شروع کرد به غیژغیژ کردن.
برای اینکه امتحانش کنم، گرفتمش جلوی یکی از عروسکهای قدیمیام:
کرکس بغلی که از پارک پرندگان گرفته بودم.
بعد هم از ترس سکته کردم!
چون صدای جیلیزویلیز آمد و جرقه زد و دم کرکسه هم کمی دود کرد. ای وای.
همانطور که داشتم به مگسکشه نگاه میکردم ببینم اصلا به چه دردی میخورد، یکهو فکر خوبی به ذهنم رسید!
مطمئنا باهاش میتوانستم بفهمم که ژاکوب و سیمون فلوتم را کجا قایم کردهاند!
حیف که فقط یک دانه مگسکش داشتم و باید تصمیم میگرفتم زیر ملافهی کدام یکی از دوقلوها بچپانمش. تصمیم راحتی نبود، چون آن دو تا به یک اندازه لایق مجازات بودند. آن هم وقتی همین طور سرشان را میاندازند میروند توی اتاق من و وسایلم را میدزدند! آخر سر ژاکوب را انتخاب کردم.
چون همین تازگیها روی مسواکم رب فلفل قرمز مالیده بود.
مگسکش را خاموش کردم و جوری گذاشتمش که دکمهاش رو به بالا باشد. بعد هم صبر کردم پسرها بیایند خانه و ژاکوب برود روی تختش... وای که شب چه جیغودادی به پا شد!
سیمون داد زد:
آاااااااای! مامان! ماااااااا-ماااااااااان!
مااامان – مااااامان! بدو بیا! از تخت ژاکوب دود بلند شده!
من احتیاطا خودم را توی حمام قایم کردم و چراغ را خاموش کردم. به من چه مامان همهاش خرتوپرتهای عجیب و غریب میخرد. جاروبرقی – روباتی و بالش ماساژ شیاتسو و مگسکش برقی و اینجور چیزها...
سهشنبه، 11 اکتبر
امروز صبح که بیدار شدم، اول از همه به شاین فکر کردم. به اینکه دیروز اصلا به من زنگ نزد.
به خاطر همین تصمیم گرفتم امروز توی مدرسه فقط با پل و رمی معاشرت کنم و جوری رفتار کنم که انگار شاین باد هواست و وجود خارجی ندارد.
البته راستش فقط میتوانستم با پل معاشرت کنم، ...
کتاب آخر و عاقبت گربه بازی! هفتمین جلد از مجموعهی لوتا پیترمن اثر آلیس پانترمولر با ترجمهی نونا افراز و تصویرگری دانیلا کوهل توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.
کتاب لوتا پیترمن 7 (آخر و عاقبت گربهبازی!) اثر آلیس پانترمولر و ترجمهی نونا افراز توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.
- نویسنده: آلیس پانترمولر
- تصویرگر: دانیلا کوهل
- مترجم: نونا افراز
- انتشارات: هوپا
نظرات کاربران درباره کتاب لوتا پیترمن 7 (آخر و عاقبت گربه بازی!)
دیدگاه کاربران