معرفی کتاب کریسمس گردی و داستان های دیگر
این کتاب، مجموعه ای از هشت داستان کوتاه می باشد که اسم یکی از مهم ترین داستان های آن یعنی "کریسمس گردی"، به عنوان نام کتاب برگزیده شده است. ماجرای این داستان در مورد مردی معتاد به نام "دنی" می باشد که روز کریسمس از زندان آزاد می شود و برای پیدا کردن یک اتاق گرم و نرم که در آن بساط اعتیادش را پهن کند، در شهر می چرخد. او در حین پرسه زدن در خیابان ها، دله دزدی های فراوانی می کند تا بتواند هزینه ی اجاره ی یک اتاق را به دست آورد.
کتاب حاضر در واقع پیش نوشتارهای یکی از رمان های "ویلیام اس. باروز" به نامِ "ناهار لخت" می باشد. او در این کتاب، مختصری از رمانِ نام برده را شرح می دهد و درواقع کتاب پیش رو قرار است تفکر و ذهنیتی که برای خلق رمان بعدی اش یعنی ناهار لخت در ذهن دارد را برای مخاطب بازگو کند. "باروز" را می توان در زمره ی نویسندگانی قرار داد که "ادبیات روانی" دارند! این اصطلاح معمولا برای روایت های جنون آمیزی به کار برده می شود که در آن ها یک شخصیت مالیخولیایی، جریان عادی جامعه را در ذهن مخاطب بهم می ریزد.
به همین دلیل نام کتابهای این نویسنده ی پر حاشیه ی آمریکایی، که زندگی پر فراز و نشیبی داشت، بعد از گذشت بیش از دو دهه از مرگ وی، هم چنان در لیست کتاب هایی قرار دارد که "آمریکایی های خوب" نباید آن را بخوانند.
فهرست کتاب کریسمس گردی و داستان های دیگر
- پیشگفتار مترجم
- واپسین بارقه های نور شفق
- انگشت
- درس رانندگی
- کریسمس گردی
- در کافه سنترال
- خواب تبعیدگاه
- منطقه ی بین المللی
- رویدادنگاری زندگی ویلیام اس. باروز
برشی از متن کتاب کریسمس گردی و داستان های دیگر
دنی با خودش فکر کرد، خب این حداقل شدت خماریم رو کم می کنه و هنوز پول دارم که یه اتاق بگیرم. داروخانه ای را میشناخت که بدون سوال سوزن میفروخت. یک سوزن انسولین و یک قطره چکان خرید که با دقت پس از کنار گذاشتن مدلهایی با چکاننده ی منحنی یا انتهای ضخیم، انتخابش کرده بود. سرانجام یک پستانک بچه هم خرید، برای استفاده به جای حباب. در اتومات توقفی کرد و قاشق چای خوری ای دزدید. دنی دو دلار برای اتاقی در خیابان چهلم غربی که اجاره اش هفته ای شش دلار بود، پیاده شد. صاحب خانه را می شناخت. در را چفت کرد و قاشق و سوزن و قطره چکان اش را روی میز کنار تخت گذاشت.
قرص را انداخت توی قاشق و با قطرات آب پوشاندش. زیر قاشق کبریت گرفت تا قرص حل شود. تکه کاغذی پاره کرد، خسیاندش و دور انتهای قطره چکان پیچید. سوزن را روی کاغذ مرطوب طوری کار گذاشت که اتصالی هوابندی شده بسازد. تکه ای تنزیب از جیب اش درون قاشق گذاشت و مایع را از میان سرنگ به دورن قطره چکان مکید، در حالی که سوزن را در تنزیب تکه داشته بود تا آخرین قطره بیاید بالا. دستان دنی از هیجان می لرزید و نفس اش تند شده بود.
نویسنده: ویلیام اس. باروز مترجم: فرید قدمی انتشارات: روزنه
نظرات کاربران درباره کتاب کریسمس گردی
دیدگاه کاربران