کتاب راز پرتقال چینی - الری کوئین

کتاب راز پرتقال چینی نوشته ی الری کوئین و ترجمه ی محبوبه موسوی در نشر ویدا به چاپ رسیده است.

این کتاب یکی از آثار ژانر پلیسی - جنایی می باشد که قهرمان اصلی آن مانند تمام آثار "الری کوئین" بازرسی باهوش و خبره هم نام خود "کوئین" می باشد که پر پیچ و خم ترین پرونده های جنایی را هم با مهارت خاصی پشت سر می گذارد. ماجرای این کتاب در یک اتاق انتظارِ دفتر ناشری موفق روی می دهد. این ناشر دفترش را در یکی از بالاترین طبقات هتلی بزرگ راه اندازی کرده تا ملاقات هایش در کمال سکوت و آرامش برگزار شوند. در این اتاق مردی به قتل رسیده است که لباس هایی پشت و رو و بر عکس به تن دارد. بازرس "کوئین" باید راز این قتل را در اتاقی که همه ی وسایل آن بر عکس چیده شده اند، پیدا کند. او مجبور است یک معمای وارونه سازی سخت را کشف کند؛ معمایی که نشان می دهد، راز قتل در معکوس سازی هر چیزی است که در این اتاق وجود دارد. نشانه ها، نقاشی ها، تصاویر و حتی پرتقال های چینی که درون ظرفی میوه، جا خوش کرده اند نیز وارونه شده اند.

آیا راز قتل با "راز پرتقال چینی" در ارتباط است؟ این مسئله ای  است که نویسنده در کتاب، با تمام جزئیات به آن می پردازد. قلم جذاب و ساده ی "الری کوئین" کتاب حاضر را به اثری دوست داشتنی تبدیل کرده که می توان چندین و چند بار آن را خواند و از هیجان و ماجراهای جنایی اش نهایت لذت را برد.

فهرست

• فصل 1: چکامه خانم دیورسی
• فصل 2: میان پرده عجیب
• فصل 3: قتل وارونه
• فصل 4: آقای هیچ کس از هیچ کجا
• فصل: 5: پرتقال ها و پیش بینی ها
• فصل 6: شام برای هشت نفر
• فصل 7: نارنگی
• فصل 8: سرزمین واژگونه
• فصل 9: خطای فوجو
• فصل 10: سارقان مشکوک
• فصل 11: سوالات نامشخص
• فصل 12: بسته جواهرات
• فصل 13: در خلوتگه زنانه
• فصل 14: مردی از پاریس
• فصل 15: تله
• فصل 16: آزمایش
• فصل 17: معکوس سازی

برشی از متن کتاب

بازرس کوئین مرد ریزه اندامی بود، شبیه پرنده - با موهای جوگندمی - قرمز مایل به خاکستری و به عبارت دیگر آدمی پا به سن گذاشته با نگاه های ثابت، غیرعادی و سبیل خاکستری شق و رقی زیر بینی منقاری شکل کوچکش که انگار از قسمت سخت چوبی بیرون زده. همچنین وقتی بی حرکت بود مثل پرنده خشک شده درون سنگ بود و تپ تپ سریع راه رفتنش به جهش پرنده ای می مانست وقتی می خواست کاری انجام بدهد. این جور مواقع وقتی از لاک خودش بیرون می ‌آمد، جوش و خروش نداشت، حتی صدایش به جیک جیک ریزی می مانست. مردهای سرخ قوی هیکل معروف بودند به اینکه با ریزترین صدای او خود را میبازند. گر چه نوعی ابهت در آقایان این چنینی وجود دارد، همان طور که این ابهت در او بود، بنابراین ماموران زیر دستش، هم از او می ترسیدند و هم دوستش داشتند. در حال حاضر بیشتر می ‌ترسیدند تا دوستش داشته باشند چون صدای جیر جیر پرنده وارش، خش خش گوش خراشی داشت که مخاطب را آزار می داد. همه چیز خیلی خوب بود چون تشریفات قانونی بررسی قتل در دست انجام بود. با افرادش که مثل دسته سگ های زنده یاب در اتاق این طرف آن طرف می رفتند اما در چهره اش می شد خواند که معمای آزاردهنده جنایت که وارونه کردن همه چیز بود او را مبهوت کرده. احساس غیرعادی بیهودگی داشت. با بی اعتنایی عملیات را هدایت می ‌کرد. طبق عادت این همه وقت و در - حالی که تمام جزئیات آثار انگشت در اتاق اسپری شده بودند، عکاس اداره، تیک تیک از جسد و اثاث و در عکس می گرفت. دستیار پزشکی قانونی، پراوتی کنار جسد زانو زده بود و کارآگاهان ویژه قتل زیرنظر گروهبان ولای مشغول جمع آوری اسامی و اظهارات بودند. آقایان مسن حیران بودند که چطور ممکن است چنین چیزی را از یک مامور صرف انتظار داشت که دلایلی باور کردنی را برای این مورد قتل نامحتمل موحش پیدا کند. او خیلی مراقب بود تا بدون اندیشه هیچ سرنخی را که نشانی از وارونگی داشت از دست ندهد اما در ذهن مردِ دیگر چه می گذشت؟ در حالی که افرادش اتاق را با هیاهو پر کرده بودند رو کرد به الری و گفت: «تو چه فکر می کنی پسر؟» الری ناشکیبا گفت: فعلا چیزی به فکر من نمی رسه. با اخمی به سیگارش خیره شده بود و همان طور که به لبه پنجره باز تکیه داده بود «نه، این صادقانه نیست من دارم به انبوهی از چیزها فکر می ‌کنم، بیش تر آن ها به شکل ناپسندی دور از ذهنه، تردید دارم روشون کار کنم.» بازرس خرخری کرد: «دور از ذهن در این مورد باید قابل ملاحظه باشه. من می خوام همه چیز رو راجع به این وارونگی دیوانه وار فراموش کنم. برای مغز ساده من خیلی زیاده. میرم سراغ روش معمول خودم و روی تشخیص هویت، شرایط، انگیزه، اثبات غیبت هنگام جرم، توانایی و شاهدان احتمالی کار می کنم.» الری گفت: «موفق باشی. این عاقلانه است. اما اگه تو باید درست حالا یقه یارویی که این کار مسخره رو راه انداخته بگیری، من هنوز می خوام بدونم چه دلیلی برای این کار مزخرف داشته.

نویسنده: الری کوئین مترجم: محبوبه موسوی انتشارات: ویدا