loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب وقتی شعله ها شما را دربر می گیرند | دیوید سداریس

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره ی کتاب وقتی شعله ها شما را دربر می گیرند

این کتاب مجموعه ی 17 داستان کوتاه تحت عناوین "واگیر دارد"، "تحمل کن"، "یار تعویضی"، "خانه ی قدیمی"، "آن چه آموختم"، "این یعنی عشق"، "دلربایی هیولا"، "در اتاق انتظار"، "راه حلی برای جدول یکشنبه ها"، "آدم بزرگ ها عهده دار نگهداری از"، "قارچ سمی سیمانی می شوند"، "به یاد آور که روزی تو هم می میری"، "بیگانه ای از فضا"، "موش ها و آدم ها"، "آوریل در پاریس"، "بچه ننه" و "بخش سیگاری ها" را در برمی گیرد. کلیه ی داستانی قالبی طنز دارند و روایت هایی پرکشش و خواندنی را تشریح می کنند.

به عنوان مثال در داستان"به یاد آور که روزی تو هم می میری"، شخصیت اصلی داستان، که راوی آن نیز هست، مردی متاهل، با رفتارها و واکنش هایی عجیب می باشد که در کنار همسرش، "هیو"، زندگی می کند. راوی مطابق عادت دیرینه اش، همواره دفتر یاداشتی را در جیب خود نگهداری می کند؛ دفتری کوچک که دربرگیرنده ی شماره ی تلفن اشخاص مختلف، تفکرات، وسایل مورد نیاز خانه و هم چنین لیستی از انواع هدایایی می باشد که او مایل است اطرافیانش برایش خریداری نمایند.

پس از سال ها زندگی مشترک، مرد قصه، هنوز به شناخت کافی نسبت به همسرش دست نیافته، و هر سال با آغاز کریسمس، هدایایی را برای هیو خریدای می کند که زنش هیچ علاقه ای به آن ها ندارد. علی رغم اصرارهای فراوان راوی، هیو، هیچ گاه به طور مستقیم، از هدیه ی مورد علاقه اش صحبت نمی کند و معتقد است که شوهرش باید خود شخصا، آن را کشف کند.

بنابراین، راوی، بارها و بارها، در نتیجه ی تهیه ی هدایایی غیر قابل پذیرش برای هیو، او را مایوس و ناراحت می سازد. تا این که هیو تصمیم می گیرد برای اولین بار، همسرش را در یافتن هدیه ی مورد نظرش یاری برساند؛ هدیه ای عجیب که راوی را با اتفاقات و ماجراهایی پرکشش مواجه می سازد.

بخشی از کتاب وقتی شعله ها شما را دربر می گیرند

در پانزده سال گذشته، عادت کرده ام که دفتر یادداشت کوچکی را در جیبم همراه داشته باشم. مدلی که اخیرا مورد توجهم بوده، اروپا نامیده می شود، و طی آن، به طور متوسط، ده بار در روز آن را از جیبم بیرون می کشم؛ فهرست وسایل مورد نیاز خانه، مشاهده ها و کمی هم افکاری مربوط به این که چه طور می توانم پول دربیاورم، یا مردم را چگونه آزار بدهم، را در آن یادداشت می کنم. صفحه ی آخر همیشه به شماره تلفن ها اختصاص دارد، و صفحه ی یکی مانده به آخر هم پر از ایده های مربوط به خریدن هدیه است.

چیزهایی نیستند که قرار است به دیگران هدیه بدهم، بلکه چیزهایی که ممکن است آن ها به من بدهند. مثلا، پاشنه کش – همیشه یکی می خواستم. جامدادی هم همین طور، یک جامدادی کوچک، که احتمالا خیلی گران تر از دونات نیست.

هم چنین افکار پانصد تا دو هزار دلاری به ذهنم می رسید، در حالی که چنین افکاری ویژه هستند. برای مثال این تصویر قرن نوزدهمی از یک سگ. من، آن طور که شما می گویید، به هیچ وجه آدم سگ بازی نیستم ولی نوک پستان های این سگ خاص – فکر کنم تازی است – به شکل هراس انگیزی بزرگ است، گنده است، مثل توپی که نیم دور بر شکمش پیچیده شده است.

جالب تر این که به نظر می رسید خودش هم آگاه بود، می توانستید در چشم هایش ببینید که مستقیم به نقاش خیره شده. احتمالا می گفته «آه، حالا نه، مگر نجابت نداری؟»

این نقاشی را در بازار پورت بلو در لندن دیدم، و با این حال ماه ها به سختی تشنه ی به دست آوردن آن بودم، ولی هیچ کس آن را برایم نمی خرید. حتی سعی کردم نیمی از بهای آن را خودم بپردازم و چند صد دلار هم پیشنهاد کردم، ولی کماکان کسی حاضر نبود آن را برای من بخرد. در نهایت پول را به هیو دادم و او را مجبور کردم آن را بخرد. سپس وادارش کردم آن را کادوپیچ کند و به من هدیه بدهد.

پرسیدم «این برای چیست؟»

و، بنابر متن نمایش نامه، گفت «آیا برای هدیه دادن باید دلیلی بیاورم؟»

سپس گفتم «آه ه ه ه.»

به هیچ شکل دیگری نمی توانستم آن را به دست بیاورم. اگر از هیو بپرسم برای کریسمس یا تولدش چه می خواهد، پاسخ می دهد «خودت بگو.»

«خب، چیزی نیست که چشمت را گرفته باشد؟»

«شاید. شاید هم نه.»

هیو فکر می کند که این فهرست های من راه فرار آسانی هستند و می گوید اگر من واقعا او را بشناسم هیچ وقت نمی پرسم او چه می خواهد. گشتن در مغازه ها کافی نیست؛ باید روح او را جست و جو کنم. او هدیه دادن را نوعی امتحان می داند، که فکر نمی کنم خیلی کار منصفانه ای باشد. اگر از آن دسته افرادی بودم که در دقیقه ی آخر مردود می شدم، احتمالا شکایت می کرد، ولی من ماه ها پیش از آن خریدهایم را شروع می کردم. علاوه بر آن، حواسم به همه چیز بود. وقتی هیو وسط تابستان اشاره می کرد که دوست دارد پنکه برقی داشته باشد...

کتاب وقتی شعله ها شما را دربر می گیرند، اثر دیوید سداریس با ترجمه‌ی نادر قبله‌ای توسط انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.


فهرست


فهرست کتاب وقتی شعله ها شما را دربر می گیرند

واگیر دارد

تحمل کن

یار تعویضی

خانه ی قدیمی

آن چه آموختم

این یعنی عشق

دلربایی هیولا

در اتاق انتظار

راه حلی برای جدول یکشنبه ها

آدم بزرگ ها عهده دار نگهداری از

قارچ سمی سیمانی می شوند

به یاد آور که روزی تو هم می میری

بیگانه ای از فضا

موش ها و آدم ها

آوریل در پاریس

بچه ننه

بخش سیگاری ها



  • نویسنده: دیوید سداریس
  • مترجم: نادر قبله‌ای
  • انتشارات: مروارید


درباره دیوید سداریس نویسنده کتاب کتاب وقتی شعله ها شما را دربر می گیرند | دیوید سداریس

«دیوید سداریس»، خالق این کتاب و بسیاری از عناوین طنزآمیز دیگر است؛ علت شهرت او روایت صادقانه و طنزآمیز زندگی خودش، همراه با تفسیرهای اجتماعی است. کتاب بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم نام مشهورترین اثر این نویسنده است. ...

نظرات کاربران درباره کتاب وقتی شعله ها شما را دربر می گیرند | دیوید سداریس


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب وقتی شعله ها شما را دربر می گیرند | دیوید سداریس" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل