کتاب هرج و مرج محض

درباره‌ی کتاب هرج و مرج محض وودی آلن

"هرج و مرج محض"، کتابی دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با موضوع طنز می‌باشد که توسط وودی آلن - کارگردان و نویسنده‌ی اهل آمریکا – و فرناندو سورنتینو - نویسنده‌ی مشهور آمریکایی - و همچنین حسین یعقوبی - روزنامه‌نگار، مترجم و نویسنده‌ی معاصر ایرانی - به رشته‌ی تحریر درآمده است.

به طور کلی می‌توان این کتاب داستان را به سه بخش تقسیم‌بندی کرد: بخش نخست: قصه‌های طنز کوتاه و همچنین مقالاتی را ارائه می‌کند که وودی آلن، آن‌ها را نوشته است، بخش دوم: مربوط به داستان‌هایی می‌باشد که از کتاب "در جست‌وجوی راه حل" اثر فرناندو سورنتینو، استخراج شده، و بخش پایانی نیز به داستان‌هایی اختصاص دارد که توسط حسین یعقوبی، به نگارش درآمده‌اند.

به عنوان مثال در داستان "میکی ماوس افشا می کند"، وودی آلن با دست مایه قرار دادن رویدادی واقعی، به داستان سرایی می پردازد؛ رویدادی که در طی آن، کمپانی دیزنی، ضمن پرداخت 140 میلیون دلار، بابت بازخرید پانزده ماه خدمت به "مایکل اوویتز"، (مدیر اجرایی شرکت)، این مرد را از موسسه ی خود اخراج می نماید. اما در این هنگام، رئیس دایره ی حقوقی کمپانی دیزنی، معتقد بود که اوویتز، به دلیل عدم کارایی اش، مستحق دریافت چنین مبلغی نیست و اگر به وی اجازه داده شود، شخصا می تواند، با ارائه ی مدارک و دلایلی مستدل، این ادعا را اثبات کند. ولی هیچ گاه چنین فرصتی در اختیار او قرار داده نشد.

موضوعی که آلن، با بهره گیری از ذوق و هنر خود در نویسندگی، به آن پرداخته، با شرح حدسیات در رابطه با دلایل مورد نظر رئیس دایره ی حقوقی دیزنی، روایتی طنز و جذاب را برای مخاطب نقل می کند.

بخشی از کتاب هرج و مرج محض

میکی ماوس افشا می کند

کمپانی دیزنی در سال 1996 با پرداخت 140 میلیون دلار بابت بازخرید پانزده ماه مدت حضور مایکل اوویتز مدیر اجرایی این کمپانی او را اخراج کرد. رئیس دایره ی حقوقی کمپانی در همان زمان اعلام کرد که اوویتز به دلیل عدم کارایی اش لیاقت دریافت این 140 میلیون دلار را ندارد و اگر به او اجازه داده شود با مدارک لازم و مستدل این امر را در دادگاه ثابت خواهد کرد. از آن جا که هیچ گاه به او اجازه داده نشده که مدارک و شواهد خود را در دادگاهی ارائه کند تصمیم گرفتیم با استفاده از حدسیات خود متن گفتگوی رئیس دایره ی حقوقی کمپانی دیزنی با عنوان وکیل را با یکی از شاهدان این پرونده به اطلاع شما برسانیم.

لطفا وکیل خودتون رو معرفی کنید.

شاهد: میکی ماوس.

وکیل: لطفا برای اعضای محترم هیئت منصفه بگین که چکاره این؟

شاهد: من یه موش کارتونی هستم و کارتون بازی می کنم.

وکیل: رابطه تون با مایکل آیزنر مدیر کل کمپانی چطوره؟ دوستانه است؟

شاهد: منظورتون دوست صمیمی یه مثل من و گوفی ... نه ما چند بار با هم شام خوردیم. یه بار هم اون من و مینی ماوس رو به خونه اش دعوت کرد.

وکیل: درباره ی چی حرف می زدین؟ درباره ی کار؟ درباره ی کمپانی؟ درباره ی سه موش کور؟ یا گرگ بد گنده؟

شاهد: ما درباره ی موضوع های مختلفی صحبت می کردیم. ما حتی درباره ی شخصیت های کارتونی کمپانی های دیگه هم حرف می زدیم.

وکیل: پس بذارین این جور بپرسم ... اتفاق افتاد که به طور خاص درباره ی سیاست های کمپانی دیزنی صحبت کنین؟

شاهد: بله یه بار سر میز صبحونه حرف سیاست های جدید کمپانی پیش کشیده شد. پلوتو و گوفی هم اون میز حاضر بودند.

وکیل: این صبحونه رو کجا میل کردین؟

شاهد: هتل بورلی هیلز.

وکیل: شاهد دیگه ای هم دارین ... یعنی منظورم اینه که اون روز صبح آدم معروف دیگه ای رو هم دیدین؟

شاهد: (با مکث) آره ... استیون اسپیلبرگ از بغل میز ما رد شد و ازم پرسید علاقه دارم نقش رابین ویلیامز فیلم جدیدش بازی کنم یا نه ... آها راستی دافی داک هم اون دور و ورا ول می گشت، یه کله واسه مون تکون داد و بعد راکتی که پشتش بسته شده بود منفجر شد و اون پرت شد طرف آسمون.

وکیل: دافی داک ... اوهوم ... با اون چقدر آشنا هستین؟ با هم رفت و آمد دارین؟

شاهد: یه موقع خیلی ... الان کم. یه بار پیشنهاد کار مشترک بهمون شد اما من نقشمو نپسندیدم و دافی دستمزد پیشنهادی رو ... تو چند ماه اخیر فقط یه بار مهمونی هم دیگه رو دیدیم.

وکیل: برداشت شخصی من اینه که آقای آیزنر چندان مساعدی نسبت به دوستی شما و دافی داک نداشت، این طور نیست؟

شاهد: چرا همین طوره ... من و اقای آیزنر سر این قضیه چند باری بحث مون شد.

وکیل: آخرش چی شد؟

شاهد: بعد از این که دافی تحت تاثیر علاقه اش نسبت به تام کروز، ساینتولوژیست شد. کم کم رفت و آمد ما هم کم تر شد. می دونین مینی هم مثل اکثر خانمای آمریکایی نظر مساعدی نسبت به ساینتولوژی نداره...

کتاب هرج و مرج محض اثر وودی آلن و فرناندو سورنتینو با ترجمه‌ی حسن یعقوبی توسط انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.

فهرست

فهرست کتاب هرج و مرج محض

زندگی بعدی من

میکی ماوس افشا می کند

چنین پخت

عشق من، چقدر پرزهای چشایی تو مهلک است!

حرف «کاف» را به نشانه ی «کلفت» بگیر

این قلم فروشی است!

هاله لویا ... فروخته شد؟!

سام، شلوارت عجب بویی می ده!

رانده شده

قانون پینچاک

زندگی من در چند خط

یک همسایه ی احمق

چمن همسایه سبزتر است

پیرامون آزمایش های انتحاری روانکاوانه

به شیوه ی ایزوپ

قتل با اسکرابل

امپراتوری شب پره ها

در انتظار راه حل

ترس بی جا

عشق و شیپور

منف خودم و حسین یعقوبی

چرا نباید کلاسیک ها را بخوانیم؟

تایتانیک در گل

چگونه کانون را تبدیل به کوره کنیم

ژولیت و مرکوشیو: یک پرده ی گم شده

نگار من به لهاورد و من به بالیوود

مصاحبه با گاگول خان

بازی بزرگان

آب اویژ: یک پرونده ی نسبتا فشرده ی سینمایی

آوای مشکوک هم چنان از شرق می آید ...

دراگ استور معنویات

آتیش غصه ها رو با یه «چت» فوتش کن

اینجا ساحره ای پنهان است

قفسه نشین ها

• نویسندگان: وودی آلن و فرناندو سورنتینو
• مترجم: حسین یعقوبی
• انتشارات: مروارید