دربارهی کتاب قصههای با پدر و مادر 4 (چگونه تنظیمات پدر و مادر خود را به روزرسانی کنیم)
کتاب " چگونه تنظیمات پدر و مادر خود را به روزرسانی کنیم" جلد چهارم از مجموعه داستانهای "قصههای با پدر و مادر" است که حکایتهایی طنزآمیز و خواندنی را در اختیار مخاطب کودک و نوجوان قرار میدهد.
لویی در نتیجهی تشویقها و مشاورههای تخصصی مدی، خود را برای شرکت در یک برنامهی تلویزیونی درجهی یک استعدادیابی، آماده میکند. این برنامهی ویژه، "بچههای صاحب نظر" نام دارد؛ برنامهای که در طول آن، نوجوانان با استعدادی همچون لویی، به صورت زنده بر روی آنتن تلویزیون، به هنرنمایی پرداخته و سپس، یک نفر، به عنوان شخص برگزیده انتخاب میشود. برندهی این مسابقه میتواند، برنامهای چند دقیقهای را جهت نمایش در تعطیلات کریسمس ضبط نماید. البته او اجازه دارد که یک نفر را نیز به عنوان مهمان در برنامهی خود، شرکت دهد.
با فرا رسیدن روز مسابقه، لویی با بدشانسی بزرگی مواجه میگردد. او به دلایلی نامعلوم، سلامت جسمیش رو از دست میدهد؛ به طوری که هنگام حضور در مسابقهی موردنظر، اجرای افتضاحی را به نمایش میگذارد. همین موضوع نیز مدتها لویی را دچار افسردگی کرده و او را مورد تمسخر سایرین قرار میدهد. در نهایت، "پاپی"، (یکی از دوستان لویی)، پیروز این مسابقه میشود. وی دختری شعبدهباز است که از توانایی راه رفتن محروم میباشد. پاپی جهت خوشحال کردن لویی، او را به عنوان مهمان برنامهاش انتخاب میکند. بنابراین پسر قصه، به مدت سه دقیقه، تمام استعدادهای خود را به نمایش میگذارد، با این امید که نمایشش در روز دوم تعطیلات کریسمس، در تلویزیون برای همگان پخش خواهد شد.
بالاخره روزهای انتظار تمام شده و کریسمس از راه میرسد. لویی با شور و شوقی وصفناشدنی ساعت پخش برنامهی خود را به تمامی دوستان و آشنایانش اعلام مینماید. سپس همراه با مدی، پدر و مادرش و الیوت، برای تماشای نمایش کمدی خود، تلویزیون را روشن میکند؛ اما در کمال تعجب، برنامهی پاپی بدون بخش مربوط به لویی منتشر میگردد؛ موضوعی که شوک بزرگی را به لویی و اطرافیانش وارد ساخته و مجددا او را با شکستی بزرگ روبهرو میکند.
شخصیت اصلی قصه "لویی" نام دارد. او به عنوان راوی، ماجراهای زندگی خود را برای خواننده نقل میکند. لویی، پسری سیزده ساله با روحیهای بسیار شاد و پرانرژی است که در کنار پدر و مادر و همچنین، برادرش، "الیوت" زندگی میکند. راوی، در خندان دوستان و اطرافیان خود، از مهارت ویژهای برخوردار میباشد. بزرگترین آرزوی او این است که روزی به یک کمدین مشهور و توانا تبدیل شود. "مدی"، بهترین دوست لویی است؛ دختری که همیشه و همهجا همراه و مشاور پسر قصه میباشد.
برشی از متن کتاب چگونه تنظیمات پدر و مادر خود را به روز رسانی کنیم
عملیات نجات مدی
7:25 بعدازظهر (ادامه)
این خبر مثل چاقویی از دلم گذشت. نشستم و بعدش دوباره ایستادم. با این شوکی که بهم وارد شده بود لال شده بودم و لرزه به تن افتاد.
مدی گفت: «چند روزه این تصمیم رو گرفتهن، اما نمیخواستم پشت تلفن بهت بگم. راستش اصلا نمیخواستم بهت بگم.»
برای یک لحظه صدایش آرام شد.
- این بود که مامان سعی کرد یک کاری بکنه و پیشنهاد داد زنگ بزنه به تو و توضیح بده که یه فرصت فوقالعاده به بابام رو کرده. رفتنمون به امریکا یه تصمیم الکی نیست. منظورم اینه که قبل از رفتنمون احتمالا خونه فرو ش نمیره، اما شرکت همهی هزینههامون رو پرداخت میکنه و ترتیب اقامتمون رو...
ساکت شد.
- هیچ وقت این قدر ساکت ندیده بودمت لویی... یه چیزی بگو.
- تو نمیری.
- من هم دلم نمیخواد برم، آخه همهی دوستهام رو از دست میدم، حتی یه جورهایی مدرسهم رو و ... من یکی از طرفدارهای پروپاقرص تو شدهم.
گفتم: «من هم یکی از طرفدارهای پروپاقرص تو شدهم. بنابراین تو هیچ جا نمیری. ما که توی قرون وسطا زندگی نمیکنیم. پدر و مادرت نمیتونن مجبورت کنن باهاشون بری، به خصوص اگه قرار باشه جای دیگهای زندگی کنی.»
مدی گفت: «هیچ کدوم از خواهرهام هم نمیرن.»
فوری گفتم: «همینه. تو هم باید همین کار رو بکنی.»
- اونها الان دانشگاهن. ساعتها و ساعتها تلفنی باهاشون حرف زدم. خواهش کردم بذارن منم پیششون بمونم.
پرسیدم: «خب، چی گفتن؟»
- خیلی همدردی کردن باهام. ولی گفتن اصلا نمیشه.
مدی آه کشید: «خب بعدش به سرم زد فرار کنم. اما فکر نمیکنم همچین آدمی باشم.»
تایید کردم: «نه نیستی. اما مدی، تو حواست به دم دستترین راهحل نبوده.» لبخند پیروزمندانهای بهش زدم و گفتم: «تو میتونی بیای خونهی ما.»
چشمهایش گرد شد: «بابا و مامانت بدشون نمیآد؟»
- اوه، نه. شرط میبندم اونها همیشه دوست داشتهن که یه دختر داشته باشن. حالا میتونن تجربهش کنن. کاملا واسهشون جنبهی آموزشی داره.
مدی گفت: «به هر حال شما اتاق اضافه ندارین.»
این هم واقعا برای خودش مشکلی بود. یک لحظه شرایط را بررسی کردم: «مدی آماده باش که به وسیلهی مغز تیزوبز من شکست بخوری...
کتاب چگونه تنظیمات پدر و مادر خود را به روز رسانی کنیم چهارمین جلد از مجموعهی قصه های با پدر و مادر اثر پیت جانسون و ترجمهی هدا توکلی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.
- (قصه های با پدر و مادر 4)
- نویسنده: پیت جانسون
- مترجم: هدا توکلی
- انتشارات: هوپا
نظرات کاربران درباره کتاب چگونه تنظیمات پدر و مادر خود را به روز رسانی کنیم | نشر هوپا
دیدگاه کاربران