کتاب در مطب دکتر (اولین تجربه های تو 6)

کتاب در مطب دکتر ششمین جلد از مجموعه ی اولین تجربه های تو، نوشته ی آن سی واردی با ترجمه ی حسین فتاحی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

یک روز صبح وقتی " جنی " دختر کوچولوی خانواده از خواب بیدار می شود، سرفه می کند و برادرش " جک " هم از درد دستش می نالد. مادر تصمیم می گیرد آن ها را به مطب پزشک ببرد تا معاینه و درمان بشوند. بچه ها در ابتدا کمی استرس دارند اما زمانی که به آن جا می رسند متوجه می شوند، دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد زیرا پزشک معالج بسیار مهربان است. او به جک کمک می کند دستش را ببند تا دردی را احساس نکند، خانم دکتر بعد از معاینه ی جنی برای او دارو می نویسد تا زودتر حالش خوب شود و در آخر هم واکسیناسیون جوی (کوچک ترین عضو خانواده) را انجام می دهد.

" در مطب دکتر " جلد ششم از مجموعه ی " اولین تجربه های تو " می باشد و شخصیت اصلی قصه های آن درباره ی کودکی است که برای اولین بار در محیط جدیدی قرار می گیرد یا با مساله ای که قبلا با آن برخورد نداشته رو به رو می شود. زبان ساده، تصاویر رنگی زیبا و مرتبط با متن از نکات مثبت این کتاب آموزنده و سرگرم کننده می باشد. عناوین برخی از جلدهای دیگر این مجموعه عبارت است از: اولین روز مدرسه، در استخر شنا، در دندان پزشکی، سوار شدن به هواپیما، روز اثاث کشی، در مهد کودک و ...

ترس از پزشک در کودکان رایج می باشد و دلیل آن دردی است که احتمالا  یک بار حین انجام آزمایش، تزریق دارو و یا حتی واکسیناسیون حس کرده و از طرف دیگر این درد هم زمان شده با بوی الکل، روپوش سفید و حضور پزشک! به دنبال همین اتفاق کودک به مسائل مشابه شرطی می شود و به آن ها اضطراب شدید و ترس نشان می دهد. اما این ترس غیر عادی نیست، برخی رفتارهای والدین نیز باعث تشدید ترس کودکان از پزشک می شوند. اگر والدین در مورد فوایدی که داروها، واکسن ها و انجام آزمایشات مختلف برای بدن دارند آنها را آگاه کنند و با زدن یک مثال ساده توجیه شان کنند، می توان به سادگی ریشه ی این ترس را در کودکان از بین برد.

برشی از متن کتاب

صبح وقتی جنی کوچولو از خواب بیدار می شود، سرفه می کند. جک هم از درد دستش ناله می کند. آن ها باید به مطب دکتر بروند. مادر به دکتر تلفن می کند و از او وقت می گیرد. مادر با تلفن از دکتر وقت می گیرد. پدر هم کمک می کند تا جک لباسش را بپوشد. در موقع لباس پوشیدن دست پدر به بازوی جک می خورد. دست جک خیلی درد می گیرد: آخ! مادر، بچه ها را به مطب دکتر می برد. مادر جوی کوچولو را بغل می کند و دست پسر و دخترش را می گیرد و آن ها را به دکتر می برد. دکتر برای ساعت 2 به آن ها وقت داده است. خانم منشی پرونده ی بچه ها را نگاه می کند. مادر می گوید: دست جک درد می کند. جنی هم گلو درد دارد و سرفه می کند. منشی می گوید: پسر کوچکت چه؟ مادر می گوید: باید به او واکسن بزنیم. آن ها در اتاق انتظار می نشینند. در اتاق انتظار چند نفر در نوبت نشسته اند تا دکتر آن ها را ببیند. مادر روی صندلی می نشیند و کتابی را برمی دارد تا آن را برای جنی بخواند. جک و جوی هم بازی می کنند. نوبت به جک و جنی می رسد. دکتر جک و جنی را صدا می کند. مادر، بچه ها را به اتاق دکتر می برد. دکتر می پرسد: اول کی را معاینه کنم؟ جک دستش را نشان می دهد و می گوید: من! دکتر جک را معاینه می کند. دکتر دست جک را در دست می گیرد و با دقت آن را معاینه می کند. بعد رو به مادر می گوید: خوشبختانه نشکسته است. دست جک ضرب دیده است، باید آن را ببندم تا تکان نخورد. دکتر دست جک را با پارچه ای می بندد و به گردن او آویزان می کند. دکتر می گوید: تا چند روزی دست تو باید همین طور بسته باشد تا خوب شود. دکتر جنی را هم معاینه می کند. دکتر اول دماسنج را در دهان جنی می گذارد و حرارت بدنش را اندازه می گیرد. بعد داخل دهان و حلق او را معاینه می کند. دکتر به جنی می گوید: گلویت قرمز شده. بعد نوبت به معاینه ی گوش های جنی می رسد...

• کتاب های بنفشه
• برای پیش دبستانی ها
• نویسنده: آن سی واردی
• مترجم: حسین فتاحی
• انتشارات: قدیانی