معرفی کتاب صبح به خیر، گوریل ها جلد بیست وششم از مجموعهی خانه درختی سحرآمیز
آنی و جک می خواستند جادوی مخصوص را پیدا کنند؛ برای همین یک روز صبح خیلی زود از خواب بیدار شدند تا به کلبهی جنگلی بروند و برای پیدا کردنش از کتاب های آنجا کمک بگیرند. هوا هنوز روشن نشده و باران تندی در حال باریدن بود به همین خاطر پیدا کردن راه کلبه کار مشکلی بود. جک لباس گرم پوشید، چراغ قوه اش را برداشت و همراه آنی آرام و بی سر و صدا از خانه بیرون رفتند. آنها زیر باران به سختی توانستند راه کلبه را پیدا کنند.
فهرست
پیشگفتار تاریک و بارانی جنگل ابر بو - بو کابوس پشت نقره ای صبح به خیر گوریل! خوردن در فضای آزاد زبان مخصوص گوریل ها، خداحافظ جادوی خاص
برشی از متن کتاب
جک صدای تکان خوردن برگ ها را شنید. بالا را نگاه کرد، آنی و گوریل از درخت ها بالا رفته بودند. او گفت: "هی آنی، بیا پایین! شاید بیفتی. هوا کم کم رو به تاریکی می رود." جک به دور و بر نگاهی انداخت. روشنایی به تندی کاهش می یافت. از خو پرسید: آیا شب می شود؟ آیا ابر و توفان و باران نزدیک می شود؟ گوریل کوچک بار دیگر جیغ کشید و باز هم بالاتر رفت.
نویسنده: مری پوپ آزبرن مترجم: محمد قصاع انتشارات: پیکان
نظرات کاربران درباره کتاب خانه درختی سحر آمیز 26 (صبح به خیر، گوریل ها)
دیدگاه کاربران