معرفی کتاب اولین الفبای من
کتاب فوق به منظور آموزش حروف الفبای فارسی و به کارگیری هر یک از آن ها در یک کلمه برای کودکان گروه سنی "الف و ب" تالیف شده است. هر یک صفحه ی کتاب از کنار هم قرار گرفتن دو کارت در کنار هم به وجود آمده است. در کارت های سمت راست یکی از حروف الفبا کشیده شده و دقیقا در خطی پایین آن شکل همان حرف به صورت توخالی وجود دارد که داخل آن پیکانی دیده می شود که جهت هدایت دست کودک ترسیم شده است. مثلا در مورد حرف "آ"، پیکان از بالا به پایین کشیده شده یعنی طریقه ی نوشتن این حرف از بالا به پایین می باشد؛ و کودک باید حرف مورد نظر را با رنگی دلخواه به صورت از بالا به پایین رنگ آمیزی کند. در کارت های سمت راست تعدادی تصویر وجود دارد که زیر هر یک، کلمه ی مربوط به آن نوشته شده و حرف اول کلمات به رنگ قرمز است مثلا برای آموزش حرف "آ"، نقاشی یک آدم برفی و کودکی در حال برف بازی کشیده شده و پایین تصویر کلمه های آدم برفی و برف بازی نوشته شده که حرف "آ" در آن ها قرمز رنگ است. نکته ی جالب کتاب این است که کارت های حروف طبق ترتیب حروف الفبا هستند اما کارت های تصاویر به صورت در هم چیده شده اند و کودک باید تصویر مربوط به هر حرف را از میان کارت ها پیدا کند که این خود علاوه بر آموزش سبب ایجاد سرگرمی برای نوآموز می شود. صفحات کتاب به صورت سیمی در کنار هم قرار گرفته اند و همین امر خود باعث می شود تا کارت ها به راحتی جا به جا شوند و کتاب از دوام بیشتری برخوردار باشد.
کتاب اولین الفبای من اولین جلد از مجموعه ی چی مثل چی؟ نوشته ی مسعود ابراهیمی توسط کارگاه نشر به چاپ رسیده است.
تامین محتوا: تحریریه فروشگاه اینترنتی کتابانه
برشی از متن کتاب
یک روز رزی، کیتی را به خانه شان دعوت کرد تا شب هم همان جا بماند. کیتی یکه خورد. برای این که رزی هیچ وقت چنین پیشنهادی نکرده بود. رزی خانواده ی پرجمعیتی داشت و به همین دلیل، مادرش گفته بود توی خانه، جایی برای مهمان نیست. کیتی پرسید: «چطور شد مامانت نظرش را عوض کرد؟» ـ رزی پوزخند زد: «چون من هی اصرار کردم اما تو باید روی زمین بخوابی.» کیتی گفت: «خیلی هم خوب است.» رزی گفت: «پس جمعه با وسایلت بیا مدرسه.» صبح روز جمعه، کیتی لباس خواب و وسایل نظافتش را توی یک کیف کوچک جمع کرد. بعد نگاهی به آقای تابز انداخت. دوست نداشت آقای تابز را تنها بگذارد. اما رزی خواهر بزرگ تری به نام سارا داشت که خیلی ناقلا و زرنگ بود. کیتی خرس کهنه را روی تختش خواباند و در گوشش گفت: «آقای تابز! شاید سارا به تو بخندد.» آن روز انگار ساعت جلو نمی رفت. کیتی همیشه درس های خانم رابینسون را دوست داشت اما این بار انگار درس خسته کننده بود. می خواست تعطیلات آخر هفته زودتر شروع شود تا او بتواند به خانه ی رزی برود، به همین دلیل، اصلا نمی خواست چیزی راجع به رومی ها بداند! بالاخره زنگ آخر هم تمام شد. مادر رزی، پشت میله های مدرسه منتظر بود. آن ها از چهارتا خیابان گذاشتند تا به خانه ی رزی رسیدند. از بالای پله ها، صدای گیتار سام می آمد. سام بزرگ ترین برادر رزی بود و موهایش را مدل شیطانی بلند، مثل طناب کلفت بافته بودو در یک گروه موسیقی گیتار می زد. از اتاق نشیمن صدای تلویزیون می آمد و کیتی برای رابی و بن که روی زمین ولو شده بودند و تلویزیون تماشا می کردند دست تکان داد. رابی چهارده ساله بود و بن شاید شانزده ساله. کیتی فکر کرد ان ها خیلی خوش تیپند! درست در همین لحظه سارا پرید توی اتاق. کتاب ها را پخش و پلا کرد و نزدیک بود رزی را هم پخش زمین کند. رزی نعره زد: «جلوی پایت را بپا!»
خرید کتاب اولین الفبای من
نویسنده: مسعود ابراهیمی انتشارات: کارگاه نشر
نظرات کاربران درباره کتاب اولین الفبای من (چی مثل چی ؟ 1)
دیدگاه کاربران