کتاب نلی نق نقو (فسقلی ها 38)

کتاب نلی نق نقو سی و هشتمین جلد از مجموعه فسقلی ها اثر تونی گراس با بازآفرینی شکوه قاسم نیا و ترجمه ی تریفه قسیمی، از سوی انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

کتاب فوق همان طور که از نامش پیداست ماجرای دختر کوچولویی به نام نلی را روایت می کند که همیشه و در همه حال نق می زند و بهانه می گیرد. او هیچ وقت سعی نمی کند از لحظات زندگی اش لذت ببرد و خوشحال باشد! تعطیلات مدرسه شروع شده و همه ی بچه ها با خوشحالی از هم خداحافظی می کنند؛ در این میان نلی تنها کسی می باشد که از رفتن به تعطیلات یک هفته ای ناراحت است. پدر و مادر نلی برای هر روزش برنامه ای مهیج و بسیار لذت بخش برای او آماده کرده اند. آن ها نلی را به پارک می برند اما او از این که بچه ها می دوند و بازی می کنند حسابی کلافه می شود یا این که سوار شدن چرخ و فلک باعث احساس سرگیجه در او می شود. حتی مهمانی خانه ی مادربزرگ هم نلی را خوشحال نمی کند و به نظرش دیدن عکس های قدیمی سیاه و سفید بسیار کسالت آور است؛ خلاصه دخترک بدون هیچ لذتی تعطیلاتش را به پایان می رساند و زمان رفتن به مدرسه فرا می رسد اما مادر با خودش فکر می کند که به هر طریقی شده باید نلی را متوجه این رفتارهای اشتباهش کند ...

مجموعه ی مصور فسقلی ها دربرگیرنده ی چهل و پنج جلد کتاب است که هر یک از آن ها داستانی بامزه و آموزنده برای کودکان بیش از دبستان و سال های اول و دوم ابتدایی را روایت می کند. شخصیت اصلی هر یک از آن ها دختر و پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادت منفی دارد؛ به عنوان مثال: لجباز است، خجالتی است، دروغ می گوید، بیش از حد خیال بافی می کند، تنبل و نق نقو است، بداخلاق است و ... این داستان ها به گونه ای هستند که مخاطب از همان ابتدا بدی رفتار شخصیت اصلی را حس می کند و متوجه زشتی کارش می شود و در پایان همگام با شخصیت اصلی می آموزد که چگونه رفتار و عادت بدش را ترک کند. از ویژگی ظاهری این مجموعه می توان به تصاویر رنگی و بسیار شادی که در هر صفحه وجود دارد اشاره کرد که همین امر سبب برقراری ارتباط بسیار خوب کودک خردسال با کتاب می شود.

برشی از متن کتاب

روز بعد، مادر برای نلی یک دفترچه ی سفید خرید و گفت: «ببین! چه دفتر قشنگی! این را برایت خریده ام تا خاطرات تعطیلات را در آن بنویسی. هر روز هر کاری که می کنی را در آن بنویس. می توانی عکس هم در آن بچسبانی.» نلی با بی علاقگی دفترچه را گرفت. او از روز بعد شروع کرد به نوشتن خاطراتش. این دفترچه را مامان برایم خریده. باید در آن خاطرات این تعطیلات کسل کننده را بنویسم. امروز روز اول تعطیلی بود. مامان و بابا رفتند خرید. وقتی برگشتند با هم به پارک رفتیم. از گرما کلافه شدم. خیلی هم شلوغ بود. بچه ها بیخودی این طرف و آن طرف می دویدند و سر و صدا می کردند. چرخ و فلک هم سوار شدم. اما سرم گیج رفت. اصلا به من خوش نگذشت. روز خوبی نبود. امروز هوا خیلی خیلی گرم بود! با خانواده ی دوستم رفتم به ساحل دریا. من نمی خواستم بروم. به زور من را بردند توی ساحل، کمی خاله بازی کردیم. باد آمد و خوراکی هایمان پر از شن شد. بچه ها یا می رفتند توی آب، یا توی ساحل شن بازی می کردند. من که هیچ کاری نکردم. خوشم نمی آید. تنها توی ساحل نشستم و نگاهشان کردم. امروز روز تولدم بود. برایم جشن گرفتند. خیلی خسته شدم. دوستانم برایم هدیه آورده بودند. کاش این قدر کاغذ کادو دور هدیه ها نپیچیده بودند. باز کردنشان سخت بود. خسته شدم. بازی های گروهی هم کردیم. اما من توی هیچ کدام برنده نشدم! به من که خوش نگذشت!          

• کتاب های بنفشه
• برای پیش دبستانی ها و سال های اول و دوم
• نویسنده: تونی گراس
• مترجم: تریفه قسیمی
• باز آفرینی: شکوه قاسم نیا
• انتشارات: قدیانی