کتاب حکایات تمثیلی اثر ایوان اندرئیویچ کریلوف
کتاب "حکایات تمثیلی" اثر "ایوان اندرئیوچ کریلوف"، نویسنده ی معروف روس است که دربرگیرنده ی نه بخش و مجموع دویست و یک حکایت تمثیلی می باشد. کریلوف، برای اغلب شخصیت های این حکایت های آموزنده و ساختگی خویش، از حیوان ها استفاده کرده تا درک و برقراری ارتباط با مقصود و منظور اصلی خود را برای مخاطب راحت تر نموده و او را مجذوب اثر خویش سازد. به طور کلی، هر یک از این قصه ها، با نقل ماجرایی خواندنی، روایت هایی عبرت آموز را در اختیار خواننده قرار داده، موجب ایجاد رضایت مندی و لذت در قلب و روح وی می گردد. به عنوان مثال نویسنده، در بخش اول، حکایت "کلاغ و روباه"، ماجرایی آموزنده در باب دقل بازی و تملق های حیله گرانه را شرح می دهد؛ کلاغ قصه، قالب پنیری را یافته و آن را به دهان می گیرد و بالای درختی می برد. دقیقا در همین هنگام، روباهی بر حسب تصادف از زیر درخت عبور کرده، متوجه قالب پنیر موجود در منقار کلاغ می شود و با هدف گرفتن پنیر، شروع به تملق و تمجید از کلاغ نموده و او را تشویق به آواز می خوانی می کند. کلاغ ساده لوح و بینوا نیز که بر اثر ستایش ها و تمجیدهای روباه به خود غره شده، دهان باز کرده و قار قار می کند؛ بلافاصله پنیر از دهان او به زمین افتاده و نصیب روباه حقه باز می شود.
فهرست کتاب حکایات تمثیلی اثر ایوان اندرئیویچ کریلوف
درباره ی مترجم پیش گفتار مترجم فارسی پیش گفتار مترجم انگلیسی کتاب اول کلاغ و روباه درخت بلوط و نهال نی گروه موسیقی دهکده کلاغ و ماکیان جعبه ی کوچک قورباغه و گاو جوان پیر دختر نازک نارنجی پارناسوس غیبگو گل گندم بیشه و آتش سهره و جوجه تیغی گرگ و بره میمون ها سینه سرخ جنگلی خر دوشیزه میمون و عینکش دو کبوتر مردی با سه همسر قوم بی دین عقاب و ماکیان کتاب دوم قورباغه ها در طلب پادشاه شیر و یوزپلنگ سیاستمدار و فیلسوف طاعون در میان جانوران وحشی دوستی سگ ها گرگ در لانه جویبار روباه و راسو (موش خرما) رهگذران و سگ های تازی زنجره و مورچه دروغ گو عقاب و زنبور شکار خرگوش اردک ماهی و گربه گرگ و فاخته خروس و مروارید ارباب پیر و نوکرش قافله ی گاری ها جوجه کلاغ فیل ئدر مقام فرمانروا خر و بلبل کتاب سوم میمون توبره گربه و آشپز باغبان و عقل کل غازها ... کتاب چهارم برگ ها و ریشه ها سار کت سامی آقای مهندس گل ها ... کتاب پنجم موش خانگی و موش صحرایی میمون و آینه شوالیه دهقان و تبرش ... کتاب ششم گرگ و چوپان شکارچی چوپان و دریا خرس در دام ... کتاب هفتم آسیابان مرد دهقان و مار مگس و زنبور مار و بره ... کتاب هشتم شیر پیر هارت و پورت تاجر گرگ و گربه سه همشهری ... کتاب نهم چوپان سندی موش ها دو پسر شیر و موش
برشی از متن کتاب کتاب حکایات تمثیلی اثر ایوان اندرئیویچ کریلوف
کلاغ و روباه چقدر به ما گفته اند که تملق کار زشت و پستی است! شخص متملق همیشه در دل ما، جایی پیدا می کند. باری، خداوند تکه پنیری را نصیب کلاغی کرد. کلاغ در حالی که قالب پنیر را به منقار داشت روی درخت کاج فرود آمد. از شانس بد روبهی در آن اثنا از آن جا رد می شد و بوی پنیر به دماغش می خورد و از دیدن قالب پنیر دهانش آب می افتد. آرام و دزدکی به درخت نزدیک می شود؛ دمش را حلقه کرده، با اشتیاق به کلاغ خیره می شود و آرام لب به سخن می گشاید: «چقدر تو زیبا هستی ای پرنده ی محبوب؛ چه گردنی! چه چشمانی! تو به راستی چون بهشت زیبایی! و آن پر و بال! آن منقار! و اگر زبان بگشایی بی شک معلوم خواهد شد که صدایت هم چون آواز فرشتگان است. آوازی بخوان، خجالت نکش، اوه خواهر، راست می گویم – با این همه هنرها که تو داری، اگر آوازت خوش باشد در میان همه ی مرغان سزاوار ستایشی. کلاغ نادان از شنیدن مدیحه ی روباه از خود بی خود می شود، و از شوق، باد در غبغب می اندازد و تن به خواهش روباه می دهد و با آهنگ بلند قار قار می کند. در همین اثنا، قالب پنیر به زمین می افتد و روباه به مراد دل خود می رسد. درخت بلوط و نهال نی روزی درختی را با نهال نی مجال گفت و گو افتاد: «تو به یقین از طبیعت گله داری؛ تحمل سنگینی حتی یک گنجشک برایت صعب و دشوار است؛ با وزش کم ترین نسیمی تکان می خوری و طوری به خود می لرزی که انگار مصیبتی بر تو فرود آمده است؛ تو به طور رقت بار کمر خم می کنی؛ مشاهده ی منظره ی تو دل آدم را به درد می آورد. اما من! من چون کوه با صلابت و پر ابهت به خشم خدای خورشید وقعی نمی گذارم؛ بر تندبادها خنده می زنم و غرش آذرخش را به هیچ می گیرم؛ محکم و با قامتی برافراشته ایستاده ام و آرامش خود را حفظ می کنم. برای تو هر وزش نسیمی در حکم توفان است، برای من هر توفانی به مثابه ی نسیم است. اگر تو در همسایگی من به سر می بردی، می توانستی در سایه ی شاخه های من در امان بمانی و من می توانستم تو را در شرایط دشوار جوی به آسانی محافظت کنم. افسوس که طبیعت برای تو ماوای دیگری گزیده است؛ تو ناگزیر هستی که در معرض خدای باد باشی و در اقلیم توفانی به سر بری. برای من تعجبی ندارد که در چنین شرایطی تو به خویشتن می اندیشی. نهال نی با پوزخند پاسخ می دهد: «شما صاحب کرامت هستید! اما من نگران حال خویشتن نیستم. من این سرنوشت را با رضای خاطر پذیرفته ام. اگر من بیمناک هستم به خاطر خودم نیست – من کمر خم می کنم تا نشکنم؛ از این رو من از این توفان ها بیمی به دل راه نمی دهم. دلواپسی من به خاطر خطری است که در کمین توست این درست است که تا به حال تو در برابر سخت ترین توفان ها با قامت...
- نویسنده: ایوان اندرئیویچ کریلوف
- مترجم: بهروز عزبدفتری
- انتشارات: نیلوفر
نظرات کاربران درباره کتاب حکایات تمثیلی
دیدگاه کاربران