معرفی کتاب اسکندر مقدونی
حکومت هخامنشیان را بی شک می توان یکی از بزرگترین و قدرتمند ترین حکومت های جهان دانست؛ این سلسلهی پادشاهی پهناورترین مرزهای ایران از ابتدای تاریخ تا کنون را تشکیل داده بود. در زمان حکومت داریوش سوم، اسکندر مقدونی به تلافی حملهی ارتش هخامنشی و تصرف شهر آتن در حدود 150 سال پیش، حملهی گسترده ای را به طرف مرزهای امپراتوری هخامنشی فرماندهی کرد و توانست در جنگ هایی سخت و پیاپی سپاه هخامنشیان را شکست داده و قلمرو آنان را که تا هند و آسیای صغیر پیش رفته بود، فتح کند.
به این ترتیب یونان توانست صاحب یکی از بزرگترین قلمروهای پادشاهی جهان شود و اسکندر مقدونی موفق شد سلسله ای را از میان بردارد که کمتر کسی یارای جنگیدن و شکست سربازانش را داشت. اسکندر مقدونی از همان بدو تولد کودکی منحصر به فرد به شمار می آمد؛ او فرزند شاه فیلیپ دوم و ملکه المپیاس بود که هر دو از خاندان های سلطنتی بودند.
بر طبق باور یونانیان، نسب اجداد پدری اسکندر به قهرمان و الههی قدرت یونان باستان یعنی هرکول می رسید و افسانه ها حاکی از این بودند که نسب مادری او نیز به آشیل الههی دیگر یونان که قهرمان کتاب ایلیاد و ادیسهی هومر نیز می باشد، می رسد. اسکندر به سبب دوستی ارسطو با پدرش فیلیپ،به شاگردی او در آمد و علوم بسیاری از جمله فلسفه، سیاست، اخلاق و... را از او فرا گرفت. اسکندر با وجود ذات جنگجو و قدرت طلب خود به علوم مختلفی چون گیاه شناسی، جانور شناسی و... نیز علاقهی خاصی نشان می داد. کتاب فوق به بررسی و بیان بسیاری از ابعاد زندگی، جنگ ها و فتوحات این فاتح بزرگ پرداخته است.
مجموعهی شخصیت های تاثیر گذار در جلدهای مختلف به چاپ رسیده است. این مجموعه به معرفی، روایت داستان زندگی و عوامل تاثیر گذار بر فراز و فرودهای زندگی اشخاص مهم و تاثیر گذار جهان پرداخته است و با نگاهی به زندگی افراد و شخصیت های مهم و تاثیر گذار تاریخی، ادبی، هنری و... اطلاعات مفید و جامعی را دربارهی شخصیت و شرایط زندگی هر یک از آنها ارائه می دهد.
برشی از متن کتاب اسکندر مقدونی
فیلیپ انتظار داشت که اسکندر روزی در میدان نبرد به اوملحق شود. فیلیپ برای آنکه از اسکندر سرباز بسازد، او را به "مدرسهی نوچه های سلطنتی" فرستاد. اسکندر یکی از حدودا پنجاه پسری بود که از بهترین خانواده های مقدونیه می آمدند. یکی از این پسرها هفاسیون بود که به نزدیک ترین دوست اسکندر و بعدها به یکی از سرداران او تبدیل شد. انصباط این مدرسه احتمالا شدید بوده است. فیلیپ خود عنوان سرپرست را داشت و دانش آموزان نافرمان را کتک می زد. پسرها از چهارده سالگی تا وقتی به هجده سالگی می رسیدند، مسائل نظامی را آموزش می دیدند و مهارت های سوارکاری خود را افزایش می دادند.
آن ها برای نیرومند شدن کشتی می گرفتند و ژیمناستیک انجام می دادند. کلاس درس نیز داشتند و در دوران حضور در همین مدرسه بود که اسکندر نزد ارسطو درس خواند. اگرچه اسکندر مشغول مطالعاتش بود، به سبب موقعیت پدرش وطایف فوق برنامه ای همداشت. یک بار که فیلیپ به جنگ رفته بود، اسکندر بر جای پدرش نشست و با مقامات پارسی که از پلا بازدید می کردند، ملاقات نمود. او در عین ابراز رفتاری دوستانه سوالات هوشمندانه ای پرسید.
پلوتارک مورخ نوشته است که پارسی ها "سراپا تحسین شدند". وقتی اسکندر شانزده ساله شد، پدرش با نایب السلطنه خواندن او مسئولیتی بسیار مهم تر به وی سپرد. با این مقام، هنگامی که فیلیپ مشغول جنگ با یونانی ها می شد، ریاست حکومت بر عهدهی اسکندر قرار می گرفت. مطتبق رسوم آن زمان، فیلیپ علاوه بر المپیاس زنان دیگری هم داشت و دست کم یکی از ان ها پسری از فیلیپ داشت. با این همه، در صورت کشته شدن فیلیپ درجنگ معلوم بود که اسکندر گزینهی اصلی او برای حکمرانی بر مقدونیه است. نقش جدید اسکندر وجهه ای فوق العاده برای المپیاس به همراه آورد، چون مادر شاه بودن افتخار بزرگی بود. در حالی که اسکندر در مقام نایب السلطنه خدمت می کرد...
- فاتح جهان
- نویسنده: مایکل برگن
- مترجم: شیوا مقانلو
- انتشارات: ققنوس
نظرات کاربران درباره کتاب اسکندر مقدونی
دیدگاه کاربران