loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب مترو 2033

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب مترو 2033

داستان مترو 2033 از زمانی که دنیا توسط تشعشات هسته‌ای نابود شده آغاز می‌شود. تنها عده‌ای بسیار کمی از انسان‌ها خود را نجات می‌دهند و به متروها و پناهگاه‌هایی که در آنها هست فرار می‌کنند. سالهای زیادی از وقوع این جنگ هسته‌ای می‌گذرد و انسانها با شرایط جدید خود را وفق داده‌اند در هزاتوی تونل‌ها و زیرزمین مترو در حال زندگی هستند اما با این حال جنگ میان آنها ادامه دارد.

تشکیل کلونی‌ها و حزب‌ها حتی در زیرزمین نیز وجود دارد و اگر علیه هم مبارزه نکنند این موجودات جهش یافته‌ی روی زمین هستند که گاه به مترو حمله می‌کنند و انسان‌ها می‌بایست با آنان مبارزه کنند.

در میان این انسان‌ها فردی به نام ارتیوم هست که خود را موجب اشتباهاتی مثل ورود موش‌های گوشت خار می‌داند. او سالها قبل به زمین رفته و موقع فرار دریچه آن را محکم نبسته است و همین باعث ورود موجوداتی به زیرزمین می‌شود. در این ماموریت ارتیوم می‌بایست جلوی پیشرفت این موجودات را بگیرد.

 

بخشی از کتاب مترو 2033

شکارچی هنوز به سوال پیرمرد جواب نداده بود. در واقع دیگر به کل از صحبت کردن با او دست برداشته بود. برای هومر، سفر یک و نیم کیلومتری از ناگاتینسکایا به تولسکایا، به اندازه جاده مختوم به جلجتای (تپه ای که عیسی در آن به صلیب کشیده شد)، بی انتها به نظر می رسید. او می دانست که پایان زندگی اش به طور قریب به یقین در این تونل رقم می‌خورد و برایش دشوار بود که خود را به پیشروی با سرعت بیشتر در آن ترغیب کند.

حداقل این گونه زمانی برای آماده شدن باقی می ماند و هومر می توانست سرش را با فکر کردن به خاطراتش گرم کند. او راجع به النا فکر کرد، بابت غرورش خودش را سرزنش نمود و از او طلب بخشش کرد. او با غصه زیاد آن روز جادویی را در خیابان تور، زیر آن باران تابستانی، به خاطر آورد. او از اینکه به کسی نسپرده بود تا از روزنامه هایش نگهداری کند، افسوس می خورد. او آماده مردن بود، آماده بود تا هیولاها او را از هم بدرند، موش های عظیم الجثه او را ببلعند، آلودگی او را مسموم کند...

برای این حقیقت که تولسکایا به سیاهچاله ای تبدیل شده بود که همه چیز را در خود می بلعید و هیچ چیز را به بیرون پس نمی داد، چه احتمال دیگری می توانست پیدا کند؟ حالا که هنگام نزدیک شدن به تولسکایا صدای معمولی یک انسان را شنیده بود، نمی دانست باید چه فکری کند. آیا ایستگاه تسخیر شده بود؟ ولی چه کسی می توانست پوزه گروه های تهاجمی اعزام شده از سواستوپولسکایا را این گونه به خاک بمالد؟ چه کسی تمام ولگرد هایی را که از تونل ها به ایستگاه عزیمت کرده بودند، از بین برده بود و حتی به زن ها و پیرمردها هم اجازه رفتن نداده بود؟ صدا از فاصله دور گفت: 30 قدم بیایید جلوتر!

 

خرید کتاب مترو 2033

کتاب مترو 2033 نوشته ی دمیتری گلوخوفسکی و ترجمه ی فربد اذسن از انتشارات کتابسرای تندیس به همراه سایر رمان های خارجی را از کتابانه خریداری نمایید.



محصولات مرتبط

درباره دمیتری گلوخوفسکی نویسنده کتاب کتاب مترو 2033


نظرات کاربران درباره کتاب مترو 2033


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مترو 2033" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل