معرفی کتاب دو تا خفن، خفن تر می شوند
این اثر جلد دوم از مجموعه ی " دوتا خفن " می باشد. " نایلز اسپارکس " و " مایلز مُرفی " دو دوست و دانش آموز مدرسه ی " یاونلی ولی " هستند که گروه دونفره ی " دو تا خفن " را تشکیل داده اند. آن دو هر لحظه در حال کشیدن نقشه برای اذیت کردن دیگران به خصوص مدیر مدرسه، آقای بارکین هستند و از دردسرهایی که برای او به وجود می آورند، بسیار لذت می برند. آقای بری بارکین، پدرش و چند نسل قبل از او همگی مدیریت این مدرسه را بر عهده داشته اند، به نحوی که مدیریت مدرسه در خانواده ی آن ها امری موروثی به شمار می آید.
مایلز و نایلز برای جشن پایان سال تحصیلی نقشه ای کشیده اند، هر سال عکاسی به مدرسه می آید و از تمام دانش آموزان برای کتاب سال مدرسه عکاسی می کند و در نهایت تمام دانش آموزان در کنار معلمان و مدیر مدرسه عکس دسته جمعی می اندازند. عکاس به بالای پشت بام مدرسه می رود و تمام افرادی که در حیاط جمع شده اند به بالا نگه می کنند و به این ترتیب عکس دسته جمعی انداخته می شود. درست لحظه ای که عکاس می خواهد عکس را بگیرد، متوجه گل های بنفشه وحشی می شود که در محوطه ی جلوی افراد حاضر در عکس روئیده اند.
این گل ها سمبل ایالت محسوب می شوند و هیچ کس به آن ها دست نمی زند و یا را از ریشه در نمی آورد، اما نکته این است که گل ها به شکلی کاشته شده اند که جمله ی " مدیر بارکین: پینه ی پا " را به نمایش درآورده اند. مدیر که از این مسئله خشمگین شده سعی می کند عبارت را به شکلی اصلاح کند، اما همین مسئله و موارد خرابکاری دیگری که در مدرسه رخ داده است باعث می شود تا او در جلسه هیات مدیره ی مدرسه اخراج شود و " برتراند بارکین " مدیر سابق و پدر بری به جای او به مقام مدیریت برگردد.
نایلز و مایلز از این مسئله به شدت ناراحت می شوند، چون برتراند بارکین شخصی بسیار سختگیر و عصبانی است و قطعاً آن دو نمی توانند به راحتی گذشته به خرابکاری هایشان برسند و ... . تصویرگر کتاب " کوین کورنل " می باشد و این اثر برای گروه سنی 9+ سال مناسب می باشد.
کتاب دو تا خفن، خفن تر می شوند اثر جوری جان و مک بارنت و ترجمه نیلوفر امن زاده از انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب
فصل 7 هیچ کس دلش نمی خواست تو جلسات هیئت مدیره ی مدرسه ی یاونی ولی شرکت کنه، حتی خود اعضای هیئت مدیره. اون چهارشنبه فقط دو تا از پنج عضو هیئت مدیره تو جلسه بودن: آقای کارل سایکس و خانم ملیندا چانچ. آقای سایکس، سبیل مسخره ای داشت. خانم چانچ هم همین طور. تعداد بینندگان هم کم بود. مایلز مورفی، نایلز اسپارکس و پری بارکین تو زیرزمین کتابخونه، وسط بیست و هفت تا صندلی خالی نشسته بودن. مدیر بارکین به مایلز و نایلز نگاه کرد و شستاشو بالا گرفت. «دوتا دانش آموز فعال! اومده ن تا برنده بشن! مثل اینکه ما از تنبلا جلو زدیم پسرا ، 3-0» خانم چانچ یه چکش کوبید روی میز (عاشق این کار بود. اصلا برای همین کار تو جلسه شرکت می کرد.) نایلز گفت: «جلسه ی باحالی می شه.» (این اولین بار در تاریخ بود که کسی این جمله رو در مورد جلسه ی هیئت مدیره ی مدرسه ی یاونی ولی می گفت.) مدتی طول کشید تا جلسه به جای بامزه اش برسه. اول حضور و غیاب انجام شد که خیلی بیشتر از اونی که انتظارش می رفت طول کشید. هیئت مدیره، طول مدت جلسه ی قبلی و دستور جلسه ی بعدی رو تأیید کرد. خانوم چانچ، بیانیه ی مدارس یکپارچه ی یاونی ولی رو قرائت کرد. (آقای بارکین موقع قرائت بیانیه چند بار سر تکونداد و وقتی خوندن خانوم چانچ تموم شد، یه کم کف زد.) بعد، در مورد تبیین قانون جدید محدودیت زنگ تفریح رأی گیری کردن (2رای مثبت)، و همچنین در مورد تفاهم نامه ی خدمات تکمیلی (2 رأی مثبت) و قراردادی برای نوسازی کف سالن ورزشی مدرسه ی علوم و ادبیات یاونی ولی (دو رأی مثبت) اگه فکر می کنین خوندن این پاراگراف حوصله سر بر بود، تصور کنین نشستن تو یه صندلی تاشوی آهنی، موقعی که این حرفا واقعا داشت زده می شد چه حسی می تونست بهتون بده. سی و شیش دقیقه از جلسه گذشته بود که موضوع شماره 11 مطرح شد: شروع نظر سنجی در مورد مدیریت بری بارکین. آقای سایکس از روی یک تیکه کاغذ می خوند: «اخیرا نگرانی هایی در مورد شیوه های مدیریتی آقای بارکین در مدرسه علوم و ادبیات یاونی ولی وجود داشته، که ابتدا با تعطیل شدن مدرسه در روز اول آوریل سال گذشته شروع شد و با ادامه شوخی ها و خرابکاری ها، افزایش پیدا کرده ...» مدیر بارکین زیر لب گفت: «واگیردار.» «... ظاهرا یه بیماری واگیردار که مدیر قادر نیست درمانش کنه. این جلسه، از اعضا دعوت می کنه که در مورد شیوه های مدیریتی بارکین صحبت کنن.» خانوم چانچ، چکشش رو کوبید روی میز و گفت: «می تونین بحث رو شروع کنین.» آقای سایکس گفت: «مجبور نبودی واسه این حرف چکش رو بکوبی ملیندا.» خانوم چانچ گفت: «فکر کنم منظورت خانم رئیس بود.» «البته نائب رئیس. اونم چون جف نیومده.» «بله و طبق ماده 34 د آیین نامه، من رئیس هستم. پس هروقت صلاح دیدم می تونم چکشم رو بکوبم.» آقای سایکس گفت: «اگه چکشت رو همین جوری هردمبیل بکوبی به میز، دیگه معنایی نداره.» خانم چانچ مستقیم به آقای سایکس نگاه کرد و چکشش رو بازم کوبید. آقای سایکس گفت: «خیلی عالیه. یه کم خویشتن داری یاد بگیر.» خانم چانچ گفت:«تو به چکش من حسودیت می شه.» آقای سایکس چیزی نداشت در این مورد بگه. خانم چانچ گلوشو صاف کرد و بازم چکش رو کوبید رو میز. ...
- دنباله ی کتاب پرفروش نیویورک تایمز
- نویسنده: مک بارنت - جودی جان
- ترجمه ی: نیلوفر امن زاده
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب دو تا خفن، خفن تر می شوند | انتشارات پرتقال
دیدگاه کاربران