loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ماجراهای ریکی پرنده 1 (راز لاله ی سیاه)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
120,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب راز لاله ی سیاه جلد اول از مجموعه ی ماجراهای ریکی پرنده نوشته ی پل جنینگز توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

" ریکی "  پسر خیال پردازی است؛ اما همه از خیال پردازی های اورنج می برند. هیچکس حرف او را در مورد فکرهای داخل سرش باور نمی کند. او در پخمگی و پرواز مهارت بسیاری دارد. ریکی عاشق پرواز است، اما دوست دارد همانند پرنده ها خودش پرواز کند؛ البته قصد او فقط پرواز کردن نیست. او می خواهد وقتی در آسمان پرواز می کند و ازکنار ابرها می گذرد همه او را ببینند و تشویق اش کنند؛ اما هر زمان که پرواز می کند پروازش با شکست مواجه می شود. پدر ریکی، تقریبا چیزهایی درباره ی پرواز می داند و به او در این ماجرا کمک های بسیاری می کند. مثلا به او یاد می دهد که موقع پریدن از پشت بام باید حواسش به موجوداتی که او را نگاه می کنند باشد. حیواناتی همچون: سگ، گربه، گاو، پرندگان و انسان ها می توانند خطر بزرگی برای پرواز او باشند...با خواندن این داستان می توان ساعت ها از شیطنت ها و بامزگی های ریکی لذت برد و فهمید که آیا موفق به پرواز می شود یا نه...

 

 

برشی از متن کتاب


همه فکر می کنند من عجیب وغریبم، حتی مامان.هرچند مامان به روی خودش نمی آورد. بچه های مدرسه همیشه از من دوری می کنند. بیشتر زنگ های تفریح برای خودم تنهایی می چرخم. بقیه، چیزهارا طوری که من می بینم، نمی بینند. من بیشتر وقت ها توی هپروتم. درست نمی فهمم چرا، اما توی کله ام بچه ای هست که شبیه بچه های دیگر نیست. یک مثال می زنم. یک بار معلممان، خانوم جِنی مارا برد به زمین بازی و گفت روی چمن ها دراز بکشیم. بعد گفت: «به ابر ها نگاه کنید و به ام بگید چی می بینید.» ما همگی در سکوت به ابرها نگاه کردیم. چیزهای زیادی آن بالا بود، شبیه یک سیرک توی یک روز شلوغ پلوغ. سین گرین گفت : «من یکه اردک می بینم» ماهود گفت:«من یه خرگوش کوچولو می بینم» خانوم جنی گفت:«همه ی این ها که گفتید خیلی جالبند. تو چی ریکی؟ چی می بینی؟» به اش گفتم که چی میبینم. «یه اسب اون بالاست. روی بیستو دو تا پاش ایستاده. یه اسب نروحشی و آزاد. ابرهای کوچولوتر، اسب های دیگه هستند. اون ها همه جا دنبالش می رن. اسم اسبم تندره.» از دیدن شکلها هیجان زده شده بودم. انگار رفته بودم آن بالا لابه لای ابرها. هر چیزی که می گفتم تند تند می گفتم. _ تندر یه اسب رام نشدنیه. گله اش رو به بالای ابرها دنبال خودش همه جا می بره. یه ضربه ی دمش کافیه  تا رعدو برق درشت بشه. چشماش مثل ذغال های داغ جهنمند! حرف هایم که تمام شد همه ساکت شدند. کسی چیزی نمی گفت. بعد خانم جنی گفت: ((خیلی خوب بود ریکی.)) دیگر کسی حرفی نزد. مندی چاو یک ابر دیگر نشان داد و گفت: ((من یه خرگوش ناز نازی می بینم . اسب ریکی خراب شد.)) چشم هایش را تنگ کرد و زل زد به من. مندی چاو از من خوشش نمی آید. نمیدانم چرا. اصلاً هیچ کدامشان از من خوششاان نمی آید، مخصوصا دختر ها. خانم جنی به ام لبخند زد و پرسید: (( ریکی! چیز دیگه ای هم می بینی؟! )) آره خب_ مندی چاو گفت: ((ریکی عجیب غریب)) نفهمیدم چرا این را گفت! من چه گناهی داشتم؟! به خاطر چند تا دانه ابر؟ علامت ضربدر ینی اینکه هیچ خوب نیستم، تیک یعنی خیلی عالیم. پخمگی یک تیک میگیرد؛ چون که واقعاَ پخمه ام . یک چیز دیگر. بله!یک تیک برای پرواز. چون می توانم پرواز کنم. خیلی کوچولو که بودم شروع شد. هرچیزی که داشتم عادت داشتم از رویش بپرم. می خواستم پرواز کنم. می خواستم مثل پرنده ها پرواز کنم بروم تا لابه لای ابرها و از آنجا زمین را نگاه کنم. نمی خواستم فقطِ فقط پرواز کنم.می خواستم همه ببینند پرواز می کنم. شاید فکر می کنید خٌلم! دلم می خواست همه نشانم بدهند و بگویند: « نگاه کنید! ریکی داره پرواز میکنه.» می خواستم چشم هایشان از حدقه دربیاید و از تعجب غش کنند. همیشه دلم می خواست فقط یک چیز باشم..... "ریـــــــــــــــــــکـــــــــــــــی مــــــــــــــعـــــــــــــــــــروفه" اما هیچکدام از این اتفاق ها نیوفتاد. هر بار که می پریدم بالا، با پشت روی زمین می افتادم. یک بار از بالای سقف انباری امتحان کردم. گفتم: «خودت رو باور کن ریکی!» بابا همیشه می گفت: « شروع کن ریکی تا خطر نکنی هیچ اتفاقی نمیوفته.» از دیوار حیاط پشتی رفتم روی پشت بام انباری. چشم هایم را بستمو داد زدم: «برو ریکی» و پریدم. دست هایم را مثل بال باز کردم و جلو رفتم. از بیمارستان که برگشتم ،تصمیم گرفتم راه جدیدی را امتحان کنم. سعی کردم از قدرت ذهنم استفاده کنم و بالا بروم. چشم هایم را تا نصفه بستم و تمرکز کردم . همینطور که تکرار میکردم پرواز، پرواز، پرواز، حس می کردم پاهایم آرام آرام بالا می روند. مامان فکر میکرد دیوانه شده ام. اشتباه نکنید. من عاشق مامان هستم. مامان من بهترین مامان دنیاست. فقط یک عیب دارد. وقتی می بیند دارم تمرین پرواز می کنم، رویش را برمی گرداند. یک بار تو آشپزخانه داشتم تمرین می کردم. با چشم های نیمه باز تمرکز کرده بودم و زور میزدم پاهایم را از زمین بلند کنم. آن هم فقط با نیروی ذهنم. با صدای بلند میگفتم: «پروازو پرواز. پرواز.» یک دفعه مامان آمد تو و گفت: « داری چه کار میکنی؟» ــ دارم پاهامو از زمین بلند میکنم میخوام پرواز کنم و برم آسمون. مامان با نگرانی نگاهم کرد و گفت:« با بابات دربارش حرف زدی؟» داد زدم: « من خل نیستم مامان! بابا خودش گفته اگه خیلی زیاد تلاش کنم، هرکاری رو می تونم انجام بدم.» ــ خب ! هرکاری که نه. ــ ینی بابا دروغ می گه؟ ــ نه. شاید شاید فقط خواسته امیدوارت کنه. ــ من به بابا ایمان دارم. من پرواز میکنم. ــ گمان نکنم فکر خوبی باشه. ــ سر پنجاه دلار شرط می بندم. مامان نگاهم کردو گفت:« تو پنجاه دلار نداری ریکی!» خیلی اعصاب خورد کن است که مامان برای هر چیزی  جوابی دارد. انگشت اشاره ام را برایش تکان دادم (شبیه کاری که خودش بیشتر وقت ها می کند) و گفتم:«بابا همیشه میگه به حرف دلت  گوش بده.» مامان گفت:« نه! شرط نمی بندم. جای پرواز چرا نمی ری اتاقت رو تمیز کنی؟ ــ اگه تمیز کنم ده دلار به ام میدی؟ ــ هیچی نمی دم اتاق خودته! آخه من دارم پول جمع میکنم برم  دنیای آّبی. میخوام سوارسرسره بزرگه بشم. همه ی بچه های کلاس رفتن دنیای آبی جزمن. مامان پوفی کردو گفت:« یه میلیون بار این هارو شنیدم. اگه دست از این شرط بندی سرپرواز برداری، خودم می برمت دنیای آبی.» مامان گفت:« خب، اگه شش  هفته، هر روز اتاقت رو تمیز کنی، می برمت دنیای آبی.» باز هم کلی به پیشنهاد مامان فکر کردم. اما بعد سرم را تکان دادم، نمی ارزید. فقط برای دیدن دنیای آّبی و سوار شدن یک سرسره ی بزرگ، نمیتوانستم هر روز اتاقم را تمیز کنم. آن هم شش هفته.  واقعاّ نمیتوانستم.

نویسنده: پل جنینگز - اندرو ولدن مترجم: اعظم مهدوی انتشارات: هوپا

 


مشخصات

  • مترجم اعظم مهدوی
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع جیبی
  • نوبت چاپ 10
  • تعداد صفحه 277
  • انتشارات هوپا

نظرات کاربران درباره کتاب ماجراهای ریکی پرنده 1 (راز لاله ی سیاه)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ماجراهای ریکی پرنده 1 (راز لاله ی سیاه)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل