کتاب لولا، زندگی با شکوه من (من کدومم)

کتاب  لولا، زندگی باشکوه من از مجموعه ی من کدومم نوشته ی کایلا می توسط انتشارات پرتقال  به چاپ رسیده است.

این کتاب دفترچه ی خاطرات رنگارنگ و زیبای لولا است که از وقتی بقیه ی دوستانش شروع به نوشتن خاطراتشان کرده اند، او هم به این کار علاقه مند شده است و کی کی و کوکو دوستان صمیمی اش با پس انداز کردن پول هایشان این دفترچه ی زیبا را برایش خریده اند. لولا دختر کوچوکی است که عاشق گریم کردن است و می تواند با این کار چهره ی دوستانش را عوض کند. او یک گربه ی پشمالو ی سفید هم دارد که خیال می کند سگ است و خیلی دوستش دارد و از وقتی که توی محله ی نیلوفر آبی آمده است با دختران آن محله یعنی کی کی و کوکو دوست شده است و باهم تصمیم گرفته اند تا باشگاهی به نام باشگاه دختران کوچه ی نیلوفر آبی بسازند و برای زیبا کردن و مخفف کردن اسم باشگاه، اسمش را بادکنکا گذاشته اند تا توی آن باشگاه کار های جالب و دوست داشتنی انجام دهند. مثلا دوستش کی کی که عاشق طراحی لباس است برای دوستانش طراحی کند و کوکو هم کیک فنجانی های خوشمزه برایشان بپزد. لولا همه ی اتفاقات خوب و بد زندگیش را دونه به دونه در این دفترچه خاطرات نوشته است و زندگی خودش را برای ما تعریف می کند و می گوید از آنجایی که عاشق هنر پیشه هاست و دوست دارد همه چیز را راجع بهشان بداند و یاد بگیرد و با گریم کردن قیافه همه را تغیر بدهد، تصمیم می گیرد در مسابقه ای دخترانه شرکت کند تا به هنر پیشگی برسد و قبلش باید یک کارهایی مثل بافتن مو و تغیر چهره را یاد بگیرد و کلی هم دلهره دارد. در نهایت...

 

برشی از متن کتاب

دوشنبه کارهایی که باید انجام شوند: آماده کردن لباس ها، آماده کردن وسایل گریم، رفتن به بازار بعد از مدرسه ( امروز کتاب های باحال درست نمی کنیم. به همین خاطر، همگی می توانیم به بازار برویم ) هیجان زده شدن، آرام شدن، رسیدن به مرحله ی بعدی مسابقه؟! امروز وقتی به مدرسه رسیدم، اولین چیزی که دیدم، این بود که کیتی کروپسکی داشت بینی و عینک نمایشی اش را به میکا نشان می داد. حتماً خودت فهمیده ای این یعنی چه! کیتی هم به مرحله ی بعدی مسابقه رسیده است. بعد از آن، دیدم کیتی گوشی میکا را به او برگرداند. حتماً میکا دیشب خانه ی آن ها بوده. شنیدم میکا به او گفت فراموش کرده گوشی اش را بردارد. امیدوارم کیتی با میکا رفتار بهتری داشته باشد. با بقیه که این طور نیست. همین الان از دور دوم مسابقه برگشته ام. باید حرفم را درباره ی اینکه آرزو کردم کیتی با میکا رفتار خوبی داشته باشد، پس بگیرم. دیگر برایم مهم نیست چه اتفاقی برای میکا می افتد. می خواهی بدانی چرا؟ چون وقتی امروز روی صحنه رفتم، دیدم یک نفر دیگر هم خودش را به شکل ونسای هیولا درآورده. می توانی حدس بزنی چه کسی؟ حدس بزن چه کسی بود که مثل من ناخن ها و موهای ترسناک داشت. یک راهنمایی می کنم: کیتی، کیتی، کیتی! تنها کسانی که می دانستند من می خواهم خودم را به شکل ونسا در بیاورم، کوکو، کی کی و میکا بوند. حتماً می دانی که دیشب میکا پیش کیتی بوده. حالا بگذار از اول برایت تعریف کنم: روی صحنه همه ی حریفان عالی به نظر می رسیدند. مثلاً دختری بود شبیه ایوان خواننده شده بود و خیلی قشنگ آواز می خواند. او حتی برای داواران یک سرود اجرا کرد. همه ی هیولا ها فقط بلدند به دیگران حمله کنند. فکر نمی کنم داوران مسابقه دلشان بخواهد کسی به آن ها حمله کند. خبر خوب اینکه من به مرحله ی سوم راه پیدا کردم. خبر بد، کیتی کروپسکی هم به مرحله ی بعد راه پیدا کرد ( دختری که خودش را به شکل ایوان خواننده در آورده بود، اسمش هایدی است. هایدی هم توانست به مرحله ی بعدی برسند. فکر کنم نباید از اینکه کیتی به مرحله ی نهایی رسیده، متعجب باشم. او لباس زیبایی داشت و از ناخن های دراز و ترسناکی استفاده کرده بود. راستی! داوران از قیافه ی شخصیتی که من انتخاب کرده بودم، خیلی خوششان آمد و نسبت به موسسه ی پنگول هم علاقه نشان دادند. وقتی درباره ی این صحبت کردم که داوطلب شدن در پنگول چقدر برابم اهمیت دارد، نزدیک بود گریه ام بگیرد. حتی خودم هم از اینکه این قدر به بخش خیریه ی مسابقه اهمیت می دادم، تعجب کرده بودم. ولی دفترچه جان! بهترین قسمت ماجرا را هنوز نگفته ام. باورت نمی شود خیریه ی کیتی چه بود: قلدری ممنوع! نمی فهمم! دختر زورگویی مثل کیتی چطور می تواند در موسسه ی خیریه ی قلدری ممنوع عضو شود؟ اول باید خودش زورگویی را کنار بگذارد.

فهرست

فصل1: غافل گیری! فصل2: دخترونه! فصل3: جی دا و آدا فصل4: درون کیف! فصل5: دوست یا دشمن فصل 6: نامه ی ویژه فصل7: از تعجب، شاخ درآوردم فصل8: یکی را بردار! فصل9: مقاوم در برابر کیتی فصل10: لو... چی؟ فصل11: نور، دوربین، حرکت! فصل12: دخترونه ها!

نویسنده: کایلا می ترجمه: آرزو قلی زاده انتشارات: پرتقال