loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
95,000 تومان
افزودن به سبد خرید

12 قصه از امام علی (ع) و یارانش | قدیانی

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
95,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره 12 قصه از امام علی و یارانش با نگاهی به نهج البلاغه

کتاب " 12 قصه از امام علی (ع) و یارانش " نوشته ی " مژگان شیخی " توسط انتشارات " قدیانی " به چاپ رسیده است. زندگی امیر مومنان علی (ع) پر از نکات تربیتی و اخلاقی برای تمامی افراد است. در این کتاب 12 داستان از زندگی آن حضرت که همگی برگرفته از کتاب با ارزش نهج البلاغه می باشند و برای کودکان و نوجوانان تهیه و به چاپ رسیده است. داستان های کتاب با نثری ساده، زیبا و گیرا نوشته شده است. داستان های این کتاب برگرفته از خطبه ها و نامه های نهج البلاغه نوشته شده که در حین آشنایی مخاطب کودک با بخش های کوچکی از این کتاب گهربار آنان را با شخصیت بزرگی همچون حضرت علی (ع) آشنا می کند. کتاب با معرفی حضرت علی (ع)، نحوه ی ولادت، القاب ایشان، دوران کودکی و نوجوانی و زندگی در کنار پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) آغاز می شود و با داستان هایی از دوران حکومت ایشان ادامه پیدا می کند و در نهایت با داستان شهادت ایشان به پایان می رسد. تصاویر زیبای کتاب را سید حسام الدین طباطبایی به تصویر کشیده است. کتاب مختص گروه سنی ب و ج می باشد.

بخشی از 12 قصه از امام علی و یارانش با نگاهی به نهج البلاغه

من همانم که بودم
امام علی (ع) دلش نمی خواست خلیفه شود. اما مردم به در خانه اش آمدند و اصرار کردند و او ناچار قبول کرد. به این ترتیب امام، فرمانروای مسلمان ها شد و تصمیم گرفت کارها را سروسامان بدهد. اولین مسئله برقراری عدالت بود. بعد از پیامبر(ص) خیلی از روش های آن حضرت از بین رفته بود و حضرت علی(ع) می خواست آن روش ها را زنده کند. وقتی مردم برای تقسیم مال و گرفتن سهم خود آمدند، حضرت علی(ع) به خزانه اش دستور داد: «مهاجران را صدا کن و به هرکدام از آنها سه دینار بده. انصار هم همین طور.»
دراین موقع یکی از بزرگان جلو آمد و گفت: «ای امیر مومنان، این غلام من است. یعنی تا دیروز غلامم بود و امروز آزادش کردم. سهم او چقدر است؟»
امام گفت: «به او نیز مثل تو، سه دینار می دهیم.»
و به هریک سه دینار داد.
مرد مات و مبهوت مانده بود. باور نمی کرد که سهم او با غلامش یکی باشد. بسیاری از بزرگان قریش آنجا بودند. وقتی چنین چیزی دیدند. سهم خود را نگرفتند. قهر کردند و از آنجا رفتند. از اینجا بود که مخالفت آنها با امام شروع شد.
این مخالفت ها روز به روز بیشتر می شد. مسلمان ها دو دسته شده بودند. دسته ای که طرفدار امام بودند و دسته ی دیگر که با کارهای امام مخالف بودند. یک روز امام روانه ی مسجد شد. بالای منبر رفت. بعد ازیاد و ستایش خدا چنین گفت: «برترین شما در پیشگاه خداوند کسی است که دستورهای خدا را اطاعت کند و برطبق روش پیامبر(ص) عمل نماید. کتاب خدا و روش پیامبر(ص) در میان ماست. کسی نمی تواند آنها را نادیده بگیرد، مگر کسانی که بخواهند دشمنی کنند و دلشان نخواهد حق را ببینند. خداوند بزرگ می فرماید: ای مرد ما شما را از مرد و زن آفریدیم. در گروه ها و قبیله های مختلف قرار دادیم. به راستی گرامی ترین شما در نزد خداوند پرهیزکارترین شماست.»
حضرت علی(ع) با صدای خیلی بلندی گفت: «از خدا و رسولش اطاعت کنید. بدانید که اگر از آنها رو بگردانید، کافر می شوید و خدا کافران را دوست ندارد.»
امام علی(ع) فریاد زد: «منم ابوالحسن!»
او هروقت خشمگین می شد چنین می گفت. و ادامه داد: «آگاه باشید این دنیایی که این قدر آن را دوست دارید و برای آن به خشم آمده اید، خانه ی همیشگی شما نیست. جایی نیست که برای آن آفریده شده اید. پس به خود آیید... و اما این بیت المالی که تقسیم شد. در بین مسلمان ها کسی به دیگری امتیاز ندارد. این مال خداست و شما نیز بندگان مسلمان خدا هستید. این کتاب خداست که در میان ماست. ما بر طبق آن عمل می کنیم. هرکس به آن راضی نیست هرکجا که می خواهد برود. مطیع و فرمانبردار خدا از کسی نمی ترسد.»
امام سخنرانی مفصلی کرد. آنگاه از منبر پایین آمد. دو رکعت نماز خواند. طلحه و زبیر در گوشه ی مسجد نشسته بودند. کسی را نزد آنها فرستاد و آن دو را نزد خود فراخواند.
وقتی طلحه و زبیر نزد امام آمدند، امام علی(ع) گفت: «شما را به خدا قسم می دهم. آیا شما نبودید که به دنبال من آمدید و از من خواستیدکه خلافت را بپزیرم ، ولی من راضی به این کار نبودم؟»
گفتند: «بله، همین طور است.»
امام گفت: «شما که مجبور نبودید و فشاری روی شما نبود. با میل و رغبت با من پیمان بستید. چیزی غیر از این است؟»
گفتند: «همین طور است.»
باز هم حضرت علی(ع) پرسید: «حالا به من بگویید که آیا حقی را از شما گرفته ام؟ آیا ظلمی به شما کرده ام؟»
گفتند: «نه پناه بر خدا!»
گفت: «پس چرا ازمن ناراحت هستید؟ چرا به کارهای من ایراد می گیرید؟ چرا رفتارتان این طوری شده است؟»

کتاب تو 12 قصه از امام علی (ع) و یارانش نوشته‌ی مژگان شیخی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: مژگان شیخی 
  • تصویرگر: سید حسام الدین 
  • انتشارات: قدیانی


مژگان شیخی

درباره مژگان شیخی نویسنده کتاب 12 قصه از امام علی (ع) و یارانش | قدیانی

مژگان شیخی، نویسنده و مترجم کتاب‌های کودک و نوجوان، در فروردین ماه 1341 متولد شد. ایشان پس از طی مسیر تحصیلی در مقطع کارشناسی در رشته مترجمی زبان انگلیسی، فعالیت حرفه‌ای خود را با مجله محبوب کیهان بچه‌ها آغاز کرد. ...

نظرات کاربران درباره 12 قصه از امام علی (ع) و یارانش | قدیانی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "12 قصه از امام علی (ع) و یارانش | قدیانی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل