کتاب مدرسه جاسوسی 4 (تعطیلات مرگبار)
- انتشارات : پرتقال
- مترجم : مریم رفیعی
- تگ : مدرسه جاسوسی
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب مدرسه جاسوسی4 (تعطیلات مرگبار) اثر استوارت گیبز
کتاب "تعطیلات مرگبار"، جلد چهارم از مجموعهی خواندنی "مدرسهی جاسوسی" میباشد که تحت عنوان کتاب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.
کلاس بقای شخصی پیشرفته توسط پروفسور "جورجیا سایمون"، در حال برگزاری است. بنجامین همچون سایر دانشآموزان، با دقت، به سخنان سایمون گوش فرا میدهد. وی، برخلاف تلاشهای فراوان، هیچگاه در این درس نمرهی خوبی را کسب نمیکند و پروفسور نیز از او رضایت ندارد. مطابق روال همیشه، سایمون از بنجامین میخواهد که با او به نبرد بپردازد؛ امری که به طور حتم در آن با شکست مواجه خواهد گشت. درست در همین لحظه، مدیر آکادمی پسر قصه را احضار میکند و او را از چنگال پروفسور نجات میدهد.
بنجامین خوشحال از ترک کلاس، اما نگران به سوی دفتر مدیر میرود. زیرا تصور میکند که تنبیهی سخت در انتظارش میباشد. اما به محض ورود به اتاق مدیریت، "اریکا" و پدر و پدربزرگ این دختر یعنی "الکساندر" و "سایرس" را نیز در این مکان حاضر میبیند. اریکا، یکی از بهترین و خطرناکترین دانشآموزان آکادمی است که تمامی خانوادهاش جز افراد سرشناس امریکا و از اعضای سازمان سیاه هستند.
در همان دقایق اولیه، سایرس از ماموریتی به نام "عملیات خرگوش" سخن میگوید؛ عملیات محرمانهای که مامور اصلی آن، بنجامین میباشد. پسر قصه از شنیدن این حرف به شدت خوشحال میشود و بلافاصله، ماموریت را برعهده میگیرد.
هدف عملیات خرگوش، زیرنظر گرفتن "لئو شنگ"، یکی از ثروتمندترین مردان چینی است؛ شخصی که علاوه بر کشور چین، در امریکا نیز فعالیتهای مخفیانهای را انجام میدهد. وی از پنج سال پیش، در چین دیده شده و هیچ اطلاعاتی از او در دست نیست؛ موضوعی که سازمان سیا را دچار ظن و تردید نسبت به هویت واقعی او و ماهیت عملکردش کرده است. بنابراین، مامور مخفی، موظف میباشد که از طریق نزدیک شدن به این مرد، اطلاعاتی را از او را بدست آورد.
شخصیت اصلی قصه، "بنجامین ریپلی" نام دارد. او پسری نوجوان است که در "آکادمی جاسوسی سیا" تحصیل میکند؛ آموزشگاهی مهم با دانشآموزان باهوش و نابغه که جهت حفظ امنیت کشور امریکا و اهداف مختلف آن، مورد تعلیم قرار میگیرند. بنجامین تاکنون، مامویتهای مختلفی را برعهده گرفته است. او با خطرات جانی زیادی مواجه گشته؛ اما خوشبختانه توانسته همه را با سلامت، پشت سر بگذارد.
برشی از متن کتاب مدرسه جاسوسی 4 (تعطیلات مرگبار)
تنبیه
روستای لاینزهدوایل، کلرادو
26 دسامبر
5 بعدازظهر
در این شرایط فقط یک نفر وجود داشت که میتوانستم به او اعتماد کنم: سایرس هیل.
متاسفانه تلفنش را جواب نداد.
تعجب نکردم. سایرس از تلفن همراه متنفر بود؛ از کامپیوتر، ایمیل و تقریبا هر چیزی که تکنولوژی در سی سال گذشته عرضه کرده بود هم همینطور. همیشه غرغرکنان میگفت: «مزهی جاسوسی رو گرفته. اون قدیما گوشی همراه لازم نداشتیم. اگه تو دردسر میافتادیم، درخواست نیروی کمکی نمیدادیم. چند تا کله رو میکوبیدیم به هم و بعد عین چی فرار میکردیم.»
بعد شمارهی جواهر را گرفتم. با زنگ دوم جواب داد. «بن! کجایی؟»
«تو روستای لاینزهد. میدونی سایرس کجاست؟»
«فکر کنم تو متله؛ ولی مطمئن نیستم. ما اومدهیم مکدونالد.»
«ما کیه؟»
«همه.»
«حتی الکساندر؟»
«آره. خیلی گشنهمون بود. میخوای چیزی برات بگیریم؟»
«نه، ممنون. باید برم.» اسکیتهایم را درآوردم، کفشهای خودم را پوشیدم و با نهایت سرعت به اسکیهاس برگشتم. زیاد دور نبود –چند خیابان لاینزهد را پشت سر گذاشتم و بعد از پل عابرپیادهی بزرگراه رد شدم. ولی بیشتر از حد عادی زمان برد تا این مسافت را طی کنم. اینطور که فهمیدم، دویدن در ارتفاع بالا، قبل از اینکه بدنت کاملا به محیط عادت کند، کار دشواری است. در واقع، ممکن است باعث حالت تهوع شود. سه بار بالا آوردم. دو بار در روستا و یکبار روی پل عابر پیاده. آخرین بار مینیونی را که در بزرگراه از زیر پایم رد میشد، رنگآمیزی کردم.
ولی بیتوجه به درد و تهوعم به دویدن ادامه دادم. زندگی اریکا به این کار بستگی داشت. تلوتلوخوران از پارکینگ اسکیهاس گذشتم. دلورودهام به هم پیچیده و ریههایم آتش گرفته بود. مشتم را به در اتاق مشترک سایرس و الکساندر کوبیدم. «سایرس؟ اینجایی؟ یه موقعیت اضطراری پیش اومده!»
صدای قدمهایی را از داخل شنیدم. بعد در کمی باز شد و سایرس با بدخلقی به بیرون سرک کشید. به او گفتم: «اریکا رو گرفتن!»
گفت: «میدونم.»
گفتم: «رفته بودیم ارابل...» و بعد متوجه حرفش شدم. «میدونی؟ چطوری؟»
«چون خودم گرفتمش.» سایرس در را کمی بیشتر باز کرد و اجازه داد اریکا را ببینم که روی تختش دراز کشیده بود. بعد من را به داخل کشید و در را پشت سرمان قفل کرد...
کتاب مدرسه جاسوسی4 (تعطیلات مرگبار) اثر استوارت گیبز و ترجمهی مریم رفیعی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: استوارت گیبز
- مترجم: مریم رفیعی
- انتشارات: پرتقال
مشخصات
- نویسنده استورات گیبز
- مترجم مریم رفیعی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 6
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 287
- انتشارات پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب مدرسه جاسوسی 4 (تعطیلات مرگبار)
دیدگاه کاربران