محصولات مرتبط
دربارهی کتاب خاک آمریکا اثر جنین کامینز
کتاب "خاک آمریکا" روایتگر سرنوشت پرفرازونشیب یک خانوادهی خوشبخت است که داستانی مهیج و جنایی را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
شخصیت اصلی قصه، "لیدیا" نام دارد. وی زنی جوان است که در کنار شوهرش، "سباستین پرز دلگادو" و تنها فرزندش، "لوکا"ی هشت ساله روزگار خوش و آرامی را سپری میکند. لیدیا صاحب یک فروشگاه کتابفروشی میباشد. وی علاقهی بسیار زیادی به شغل خود دارد و همواره بیشتر اوقاتش را در فروشگاه پشت سر میگذارد. سباستین نیز، یک خبرنگار حرفهای و متعهد است؛ خبرنگاری شجاع که همیشه به دنبال آشکار ساختن اخبار و واقعیتها بوده و هرگز از تهدیدات پیدرپی مجرمان نمیهراسد.
این خانوادهی سه نفره، در "آکاپولکو"، یکی از شهرهای خطرناک "مکزیک" زندگی میکنند؛ شهری بسیار ناامن که مملو از گروههای قاچاق مواد مخدر است. گروهی که در راس آنها مردی خشن و جنایتکار به نام "خاویر کرسپو فوئنتس" قرار دارد. وی و افرادش در قبال پرداخت مبالغی هنگفت به ماموران امنیتی و دولتی، همواره از چنگال قانون فرار کرده و با آرامش خاطر، به اعمال خرابکارانهی خود میپردازند؛ موضوعی تاسفبار که شهروندان آکاپولکو نیز از آن مطلع هستند.
سباستین، در طی تحقیقات خویش، به مدارکی مبنی بر مجرم بودن خاویر و برخی از اقدامات غیرقانونی او دست مییابد. در نتیجه، مطابق روال همیشه، به افشای این اطلاعات میپردازد. امری که او را با تهدیدات مکرر خاویر مواجه میسازد. ولی سباستین به آنها اهمیتی نداده و به کار خود ادامه میدهد.
اصل ماجرا از روز شنبه، هفتم آوریل، یعنی به هنگام برگزاری جشن تولد پانزده سالگی "جنیفر" (دختر خالهی لوکا) آغاز میگردد. تمامی افراد خانواده و اقوام نزدیک لیدیا، در حیاط خانهی مادربزرگ لوکا، گرد هم آمدهاند. شور و نشاطی وصفناشدنی میان حاضرین برقرار است. لوکا، برای رفتن به دستشویی، از مادر خود یاری میطلبد و همراه با او از مهمانها جدا میشود. درست در همین هنگام فاجعهای بزرگ به وقوع میپیوندد؛ افراد خاویر به طور مخفیانه، وارد حیاط خانه شده و همهی حاضران را به رگبار گلوله میبندند.
تحت چنین شرایطی، لیدیا و لوکا به محض شنیدن صدای تیراندازی، هراسان، درون خانه پنهان گشته و از چشمان قاچاقچیان مخفی میمانند. غافل از اینکه، این رویداد ناگهانی، شروع دردسرهای این مادر و پسر است و آنها با وقایعی سختتر مواجه خواهند شد.
برشی از متن کتاب خاک آمریکا
فصل شش
از راه پله که بیرون میآیند، از یک پارکینگ کوچک در پشت آشپزخانه سر درمیآورند. بوی گند زباله مشامشان را میآزارد. لیدیا به لوکا میگوید هیچ مشکلی برایشان پیش نخواهد آمد، اما الان باید آرام باشند و زود بجنبند. باید آرامش خودشان را حفظ کنند. دست در دست هم از لای پرچینی که مانع ورود گردشگرها به داخل آشپزخانه و فضای داخلی هتل میشود، رد میشوند و به مسیر بهتری قدم میگذارند که از بین مجموعهای از استخرها میگذرد و به ساحل میرسد. لیدیا در تمام مدت گوشش را تیز میکند تا هر صدایی را در پشت سرشان خوب بشنود اما تا الان تنها صدای خفهی برخورد امواج به ساحل به گوشش خورده است. اتاقک تعویض حولهها هنوز باز نیست اما در محوطهی اطراف استخر مردی چرخدستی حولههای تاخوردهی تمیز را جلو میبرد. مرد یک حولهی تمیز به لیدیا تعارف میکند. لیدیا لبخندزنان حوله را میگیرد و دور گردنش میاندازد. میگوید: «دست شما درد نکنه.» و یک حوله هم برای لوکا برمیدارد.
روی شنهای ساحل کفشهایشان را درمیآورند و سعی میکنند طوری رفتار کنند که هر کس سیاهی آنها را از دور ببیند، گمان کند اول صبح آمدهاند تا در ساحل قدم بزنند. چند دقیقهی بعد به سلامت به محوطهی جلوی هتل مجاور میرسند. باز کفشهایشان را میپوشند و با عجله از در پشتی وارد لابی هتل میشوند تا از در جلویی بیرون بروند. لیدیا در لابی هتل حولهها را روی دستهی یک صندلی راحتی میاندازد. از کنار گلدانهای بزرگ نخل و پیشخدمتهایی رد میشوند که سینیهای شربت پرتقال در دست دارند. بوی قهوهی تازه مشامشان را پر میکند. لیدیا از سینی غذای روی یک پیشخان که کسی دوروبرش نیست دو کیک فنجانی برمیدارد. به در اصلی هتل که میرسند، اتوبوسی را میبینند که جلوی هتل منتظر است مسافرها را سوار کند. سوار میشوند. چند دقیقهی بعد اتوبوس به راه میافتد و از جلوی ورودی هتل دوکسا ایمپریال رد میشوند. لیدیا سه اتومبیل شاسی بلند مشکی در پارکینگ هتل میبیند که چند نفر در آنها به کمین نشستهاند. لیدیا حلقهی ازدواج سباستین را که به زنجیر طلای گردنبندش آویزن است، در دست میگیرد و به زنجیر دست میکشد تا آن سه حلقهی تودرتو را پیدا کند...
کتاب خاک آمریکا اثر جنین کامینز با ترجمهی سید رضا حسینی توسط نشر آموت به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جنین کامینز
- مترجم: سید رضا حسینی
- انتشارات: آموت
مشخصات
- نویسنده جنین کامینز
- مترجم سید رضا حسینی
- نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 3
- سال انتشار 1400
- تعداد صفحه 624
- انتشارات آموت
نظرات کاربران درباره کتاب خاک آمریکا | جنین کامینز
دیدگاه کاربران