محصولات مرتبط
دربارهی کتاب هابیت اثر جی. آر. آر. تالکین
کتاب "هابیت" روایتگر داستانی تخیلی و مهیج میباشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
شخصیت اصلی قصه "بیلبو بگینز" نام دارد. او یک هابیت پنجاهساله و مجرد است که درون خانهای بزرگ و مجلل سکونت دارد. هابیتها، موجوداتی مشابه انسانها هستند اما با قدی بسیار کوتاهتر و پاهایی پوشیده از مو. آنها عاشق آرامش و صلحاند، از ماجراجویی و دردسر بیزارند و از آن دوری میکنند. شغل اغلب هابیتها کشاورزی است؛ کاری که گذشتگان و پدرانشان نیز به آن میپرداختند.
بیلبو، از زندگی مرفه و بیدغدغهای برخوردار میباشد؛ موهبتی بزرگ که آن را از اجدادش به ارث برده است. در واقع او، فرزند یکی از دختران "توک" میباشد؛ پیرمردی معروف و شناخته شده که معمولا، مورد احترام هابیتها قرار نمیگرفت. زیرا بر خلاف سایر همنوعان و رسوم رایج در سرزمینش، عاشق ماجراجویی بود و همواره تن به کارهای هیجانانگیز میداد؛ ویژگیای که در میان اغلب اعضای خانوادهی توکها به چشم میخورد. اما "بلادونا توک"، مادر بگینز، پس از ازدواج با "بانگو بگینز"، برای همیشه دست از ماجراجویی میکشد و تا پایان عمر، در کنار شوهر و فرزندش زندگی آرامی را سپری میکند.
ماجرا از صبح یک روز دلانگیز آغاز میگردد. بیلبو در کنار درب خانهاش، به تماشای طبیعت نشسته و از هوای پاک لذت میبرد. در همین هنگام پیرمردی غریبه به ملاقات او میرود. در حقیقت او "گندالف" میباشد؛ جادوگری پیر که از دوستان قدیمی و صمیمی توک معروف به شمار میآید و برای تمامی هابیتها از جمله بگینز، مردی نامآشنا و محبوب است.
گندالف پس از معرفی خود مورد استقبال بگینز قرار میگیرد. وی در همان دقایق اولیه، با مرد قصه در رابطه با یک ماجراجویی مهیج سخن گفته و در این راستا، از او درخواست همکاری میکند؛ موضوعی که میتواند آرامش بگینز را مختل نموده و او را با دردسرهایی زیادی مواجه سازد. بنابراین هابیت قصه، از پذیرش تقاضای گندالف خودداری مینماید. غافل از اینکه جادوگر پیر، به این سادگیها دست از او نخواهد کشید و به زودی او را همراه با خود و گروهی از دوستانش، وارد سفری خطرناک خواهد کرد.
برشی از متن کتاب هابیت
فصل سوم
استراحتی کوتاه
آن روز هر چند هوا بهتر شده بود، اما نه قصهای گفتند، نه ترانهای خواندند؛ روز بعد هم همینطور، و روز بعدش هم همانطور. کمکم احساس میکردند خطر از هر طرف نزدیک میشود. زیر آسمان پر ستاره بیتوته میکردند و غذای اسبها بیشتر از غذای خودشان بود؛ چرا که علف به وفور یافت میشد اما در کیسههای آنها خوراکی دندانگیری باقی نمانده بود، حتی با غذایی که از غار ترولها برداشته بودند. یک روز صبح از بخش کم عمق رودخانهای پرسروصدا و کفآلود میگذشتند. ساحل آن سو شیبدار و لغزنده بود. وقتی بالای آن رسیدند، دیدند که کوههای بزرگ به آنها چقدر نزدیکاند. قبلا این طور به نظر میرسید که تا دامنهی نزدیکترینشان یک روز راه بی دردسر است. رشتهکوهی که تاریک و گرفته به نظر میرسید، هر چند لکههای نور خورشید بر کنارههایش افتاده بود و قلههای برف گرفته از پشت آن میدرخشید.
بیلبو با چشمانی گرد به آن نگریست و با صدایی جدی گفت: «کوه تنها همین است؟» او قبلا هرگز جسمی به آن بزرگی ندیده بود.
بالین گفت: «البته که نه! این تازه اول کوههای مه گرفته است، و ما باید یکطوری از وسطش یا بالا یا زیرش رد شویم تا آن طرف این کوهها تا کوه تنها در شرق، که اسماگ توی آن روی گنجینهاش خوابیده، راه زیادی مانده است.»
بیلبو گفت: «اوه!» ودر همان لحظه بیش از پیش احساس خستگی کرد. یکبار دیگر به یاد صندلی راحتش جلوی آتش اتاق نشیمن محبوبش افتاد و همینطور یاد کتریاش که آواز میخواند. و این بار آخر نبود!
***
حالا دیگر گندالف بلد راه شده بود. او گفت: «نباید جاده را گم کنیم وگرنه از بین میرویم. ما به غذا و استراحت در وضعیتی امن نیازمندیم – در ضمن لازم است برای عبور از کوههای مه گرفته از راه درستاش برویم وگرنه گم میشویم، آنوقت باید برگردیم و دوباره از اول شروع کنیم – اگر اصلا بتوانیم برگردیم.»
از او پرسیدند کدام سمت میرود و او جواب داد: «همانطور که حتما بعضیهاتان میدانید تا مرز سرزمینهای خالی آمدهایم. کمی جلوتر درهی دلانگیز ریوندل قرار دارد، همانجا که الراند در آخرین منزل ساده زندگی میکند. چند پیغام از طریق...
کتاب هابیت اثر جی. آر. آر. تالکین با ترجمهی فرزاد فربد و تصویرسازی جمایما کاتلین توسط انتشارات پریان به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جی. آر. آر. تالکین
- مترجم: فرزاد فربد
- تصویرساز: جمایما کاتلین
- انتشارات: پریان
مشخصات
- نویسنده جی آر آر تالکین
- مترجم فرزاد فربد
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 1
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 358
- تصویرگر جمایما کاتلین
- انتشارات پریان
نظرات کاربران درباره کتاب هابیت | جی. آر. آر. تالکین
دیدگاه کاربران