loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب روح در آینه (مجموعه ترس و لرز)

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب روح در آینه (مجموعه ترس و لرز)

کتاب روح در آینه از دسته کتاب‌های رمان کودک و نوجوان در مورد پسری به نام جیسون است. پسری دوازده ساله که خواهری بزرگ‌تر به اسم ” کالادیا ” دارد. کالادیا دختر خبیثی است و همیشه سعی می‌کند جیسون را بترساند و او را ترسو خطاب کند. البته جیسون پسر ترسویی نیست و کاملاً معمولی ست. اما وقتی خواهری داشته باشیم که از هیچ کاری برای ترساندنمان دریغ نکند ما هم ترسو به نظر می‌آییم.

جیسون دوستی صمیمی به اسم ” فِرد ” هم داشت که برعکس ظاهر تپل و موهای وزوزی جیسون، قد بلند بود و موهای بوری داشت. جیسون و فرد بهترین دوست‌های هم بودند و اکثر وقت خود را با هم می‌گذراند. پدر جیسون یک سالی بود که بی‌کار شده بود و برای همین آن‌ها وضع خوبی نداشتند و اتاق جیسون با کمد و تختی که از کودکی داشت، پر شده بود. این یکی از چیزهایی بود که کادیلا برایش همیشه جیسون را مسخره می‌کرد که اتاقی شبیه به نوزادها دارد.

اما وقتی یک روز، مادرِ جیسون حرف‌های کادیلا را شنید او را کلی دعوا کرد و فردای آن روز همراه با پدر جیسون از بازار یک کمد قدیمی و خیلی بزرگ و یک آینه‌ی قدی که از کف تا سقف اتاق را می‌پوشاند را خرید. جیسون با این کار خیلی خوشحال شد و همین که جلوی آینه می‌ایستاد انگار نیرویی مانند جاذبه او را داخل خودش می‌کشید. او نمی دانست که با ورود این آینه به خانه‌شان همه ی زندگی‌اش تغییر می‌کند و وحشت تمام زندگی‌اش را می گیرد.

غروب آن روز فرد برای انجام بازی کامپیوتری به خانه ی آن ها آمد و حس می کرد چیزی عجیب توی آینه تکان می خورد اما جیسون به فرد توجه نکرد تا وقتی که فرد رفت و او کنار آینه یادداشتی کهنه پیدا کرد که رویش نوشته شده بود: ” مرگ را به خانه ات آوردی ” و ...

بخشی از کتاب روح در آینه (مجموعه ترس و لرز)

چشم هایم را باز کردم و چند بار پلک زدم. نور تند سقف داشت کورم می کرد. سر منگم را بلند کردم. دهانم کاملاً خشک بود. دست چپم خواب رفته بود. چند بار دیگر پلک زدم و فهمیدم، توی اتاق خودم روی زمین ولو بودم. آهسته بلند شدم. آیا روی زمین خوابم برده بود؟ آیا این تصویر وحشتناک را اینکه فرد می خواست مرا توی آینه ببرد، فقط در خواب دیده بودم؟ آیا همه اش کابوس بود؟
به دست هایم نگاه کردم. وقتی که خراش های سرخ مچ دستم را دیدم. ترسیدم. درست همان جا فرد من را چسبیده بود. پس خواب نبود. واقعاً پیش آمده بود. التماس های فرد. دست هایش که ناگهان از آینه بیرون زدند. تاریکی ای که تمام اتاقم را به خودش گرفت. فرد، که می خواست مرا توی آینه بکشد.
من چطوری آمده بودم روی زمین؟
به سختی به سمت آینه چرخیدم. سیاه بودم. سیاه سیاه. با اینکه چنین نور روشنی از سقف می تابید، آینه تصویر اتاقم را منعکس نمی کرد. اصلاً هیچ تصویری را منعکس نمی کرد.
آنجا روی دیوار بود، مثل یک سوراخ سیاه. یک تونل سیاه. این تونل به کجا می رفت؟
هر جوری که بود بلند شدم و موهایم را از صورتم پس زدم. بدون اینکه از آینه چشم بردارم. پیش خودم گفتم باید مامان و بابا را بیاورم. باید این آینه سیاه را نشانشان بدهم. شاید این طوری عاقبت باور کنند که اینجا خبرهایی هست و اتفاق های عجیبی می افتد.
آخر برای چی؟ آنها یک بار دیگر خواهند گفت که من خواب دیده ام. سرم را به شدّت تکان دادم. نه. نه آن ها باید حرفم را باور کنند!
یک قدم به سمت در برداشتم. اما وقتی دیدم که تصویر توی آینه عوض شد، ایستادم. بار دیگر یک ابر خاکستری درست شد و بعد موجود از مه که جلو آن زمینه ی تاریک خوب نمایان بود. آن مه خاکستری همچون گرد بادی از دود می چرخید، به هم می خورد. ضربان داشت، قل قل می کرد...
سری روی بدن یک آدم شکل گرفت. پوشیده با حجابی مثل پیله ابریشم. کاملاً واضح. چانه ام آویزان شد ولی کلامی از دهانم درنیامد.
با وحشت به آن صورت نگاه کردم. صورت خودم! صورت من در آینه بود. با چشم هایی غمگین و تیره به من نگاه می کرد.
تلو تلو خوران یک قدم به عقب رفتم. نزدیک بود روی پای برهنه ی خودم سکندری بخورم. آهسته گفتم: ” ن... نه. ”
دست هایم را روی گونه هایم فشار دادن. پاهایم شروع کرد به لرزیدن. با صدایی مردّد و لرزان پرسیدم: ” تو کی هستی؟ اینجا... چه خبره؟ ”
آن چشم های تیره از لای شیشه براندازم کردند. پیش از آنکه صدایی به من برسد، دیدم که لب هایش تکان خوردند.
جیسون، من روح تو هستم!
فریاد زدم: ” نه! نه! این ممکن نیست! ”
چرا درسته. من روح تو هستم.
_ ولی... ولی... اگر تو روح من هستی، یعنی من مرده ام؟!
با حالتی گیج صورتم را توی آینه برانداز کردم. چشم هایم، موهای ژولیده ام، دهانم؛ آن دهان با نیشخندی کج شد. ” آره جیسون تو مرده ای! ”

کتاب روح در آینه (مجموعه ترس و لرز) اثر آر. ال. استاین با ترجمه‌ی ناصر زاهدی توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است.



نویسنده: آر. ال. استاینمترجم: ناصر زاهدیانتشارات: پیداغیش


آر. ال. استاین

درباره آر. ال. استاین نویسنده کتاب کتاب روح در آینه (مجموعه ترس و لرز)

رابرت لارنس استاین ملقب R.L. Stine، نویسنده پرفروش کتاب کودکان در 8 اکتبر 1943 واقع در «ایالت اوهایو» متولد شد. تمام مخاطبان کتاب، این نویسنده مشهور را با رمان کودک و نوجوان، آن هم از نوع دلهره‌آورش، می‌شناسند؛ البته می‌توان چند آثار نیز برای بزرگسالان در میان نوشته‌های او مشاهده کرد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب روح در آینه (مجموعه ترس و لرز)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب روح در آینه (مجموعه ترس و لرز)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل