دربارهی کتاب اجتناب عالیجناب سید مهدی شجاعی
کتاب "اجتناب عالیجناب" دربرگیرندهی مجموعهی هفت داستان کوتاه میباشد که هر یک روایتهایی خواندنی را برای مخاطب تشریح میکنند. این داستانها تحت عناوین زیر هستند:
آگهی فروش خودرو، اجتناب عالیجناب، آرامش در حضور دیگران، خاطرنشان، یک بازی، دو ابزیگرریال سه بازنده، لباس عاریتی، کجا باید بخوابم؟
مجموعهی اجتناب عالیجناب، به ذکر قصههایی میپردازد که موضوعات سیاسی و اجتماعی و ابعاد و زوایای مختلف آن را مورد نقد و انتقادهای شدید قرار میدهد؛ انتقاداتی صحیح و منطقی که در طول داستان، با بیانی طنز، شیرین و در عین حال گزنده، مطرح میشوند.
به عنوان مثال در داستان "اجتناب عالیجناب"، ماجرای بازداشت چند هنرمند سرشناس را میخوانیم؛ هنرمندانی که به انجام اعمال غیرقانونی میپردازند و در مهمانی مختلط و غیر متعارف در جامعه، حضور مییابند. این اشخاص، از حمایت و پشتیبانی، افرادی صاحبمقام برخوردار هستند که همواره، مانع از بازداشت و دستگیریشان توسط نیروهای پلیس میشوند.
شخصیتهای اصلی قصه، رئیس شعبهی ادارهی آگاهی و معاون اجرایی او میباشند؛ دو مردی که از سواد چندانی برخوردار نیستند. در حقیقت، رئیس شعبه، معاون مربوطهی خود را، به سفارش و تحمیل یکی از مقامات عالیرتبه پذیرفته است. بنابراین، در مقابل کارها و اقدامات نادرست او، از قدرت و اختیار عملی برای تنبیه و توبیخ برخودار نبوده و بالعکس، ناچار به سازش با این مرد نیز میباشد.
ماجرا از جایی آغاز میگردد که هنرمندان سرشناس و مورد حمایت قصه، دستگیر میشوند. این اتفاق در حالی صورت میگیرد که طبق دستور مقامات مافوق، اکیدا تاکید گردیده، از دستگیری افراد مربوطه، اجتناب شود؛ دستوری که، رئیس شعبه، نیز، به طور سلسلهوار، پیشتر، آن را به معاون اجرایی خود ابلاغ کرده است. غافل از اینکه، معاون، معنا و مفهوم واژهی "اجتناب" را نمیداند. تلقی او از این کلمه، "اقدام کردن" میباشد. در نتیجهی همین نادانی و کج فهمی نیز، از دستور صادره سرپیچی نموده است؛ عملی که موجب شکلگیری داستان اجتناب عالیجناب میگردد.
برشی از متن کتاب اجتناب عالیجناب
آگهی فروش خودرو
یک نمایندهی مجلس، از دم قسط به فروش میرسد.
مشخصات خودرو:
- تمیز و کار نکرده در حد صفر
- نمرهی شهرستان، آخر سال 85
- دارای آرم طرح ترافیک و خط ویژه
- رنگ سورمهای هفت رنگ
- خودروی مذکور زیر پای یک مقام عالیرتبه بوده و فقط سالی یک بار تا استان متبوعه تردد داشته و باقی اوقات در مجلس خوابیده بوده.
طی بیست سال گذشته، اولین بار بود که تلفن محمد صحت – مدیر بخش آگهیهای روزنامه ایران معاصر – این وقت از روز یعنی ساعت هفت و نیم صبح زنگ میخورد. همهی کسانی که محمد صحت را میشناختند یا با او ارتباط داشتند، میدانستند که روز او زودتر از ده و یازده صبح شروع نمیشود و نه فقط نمیدانستند، که این روال و رویه را کاملا معقول و منطقی میشمردند. کسی که شبها زودتر از ساعت دوازده به خانه نمیرسد، طبعا روزش را هم باید دیرتر از بقیهی آدمها شروع کند. به خصوص که ساعت دوزاده برای محمد صحت، تازه اول شب تلقی میشد. تا شامی دستوپا میکرد و قهوهای درست میکرد و چرخی در سایتها میزد و سرکی به مطبوعات میکشید و چند صفحهای کتاب میخواند، میشد اذان صبح. و معمولا تا سپیده نمیزد و هوا رو به روشنی نمیرفت خواب به چشمش نمیآمد و راهی رختخواب نمیشد.
بنابراین طبیعی بود که زنگ ساعت هفتونیم صبح تلفن، محمد صحت را دچار نگرانی و آشفتگی کند، آنقدر که صدای مدیر مسئول را در همان لحظهی اول تشخیص ندهد و با صدای گرفته و عصبی بپرسد: شما؟!
و محمد صحت نمیتوانست بفهمد که چرا مدیر مسئول باید از این یک کلمه عصبانی شود، آنچنان که هر چه از دهانش درمیآید بار او کند و بعد هم بی هیچ سوال و جواب یا توضیح یا خداحافظیای، گوشی را قطع کند، به نحوی که محمد صحت حداقل نیمساعت در شوک ناشی از این تلفن باقی بماند و هر چه ذهنش را میکاود و حرفهای مدیر مسئول را مرور میکند به هیچ نتیجهای نرسد.
حرفهایی که در تمام سالهای کار مطبوعاتیاش، نه از مدیر مسئول و نه از هیچ کس دیگر نشنیده:
- بعله خب، بایدم نشناسی. همچین ما رو بی حیثیت کردی که اصلا قابل شناسایی نیستیم. آخرش اون ذات پلیدتو برملا کردی، نشون دادی که لیاقت ...
اجتناب عالیجناب یکی از کتابهای سید مهدی شجاعی است که توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.
فهرست
آگهی فروش خودرو
اجتناب عالیجناب
آرامش در حضور دیگران
خاطرنشان
یک بازی، دو ابزیگرریال سه بازنده
لباس عاریتی
کجا باید بخوابم؟
- مجموعه داستان
- نویسنده: سید مهدی شجاعی
- انتشارات: کتاب نیستان
نظرات کاربران درباره کتاب اجتناب عالیجناب | مهدی شجاعی
دیدگاه کاربران