کتاب من هم بازی؟ (داستان های فیلی و فیگی)

کتاب من هم بازی از مجموعه داستان های فیلی و فیگی توسط مو ویلمس و به مترجمی آناهیتا حضرتی در انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

در این کتاب " فیلی " و " فیگی " تصمیم دارند با هم « دستش دِه» (دست رشته) بازی کنند این بازی اینطور است که طرفین سعی می کنند توپ را به یار هم تیمی خود برسانند، و توپ نباید به زمین بیافتد و یا بازیکن رقیب آن را بگیرد. زمانی که فیلی و فیگی قصد دارند بازی شان را آغاز کنند به یکباره مار کوچکی پیش آن ها می آید و دوست دارد او هم این بازی را انجام دهد. فیلی و فیگی با خجالت به او می گویند، برای انجام این بازی باید دست داشت اما مار کوچک دست ندارد ابتدا ناراحت می شود، ولی تصمیم می گیرد تا تلاشش را بکند و زمانی که توپ به سمت او می آید با بدنش آن را بگیرد. چند بار توپ با سر و بدن او به شدت برخورد می کند و مار کوچک از انجام این بازی منصرف می شود تا این که ... . تصاویر کتاب را نویسنده ی آن " مو ویلمس " به تصویر کشیده است و این اثر برای گروه سنی 4+ سال مناسب می باشد.

" داستان های فیلی و فیگی " مجموعه ای 24 جلدی است و دو شخصیت به نام های " فیلی " که یک بچه فیل و خوک کوچکی به نام " فیگی " ، دارد و این دو داستان های کتاب را رقم می زنند. آن ها دوستانی بسیار صمیمی و نزدیک هستند که سعی می کنند همدیگر را حمایت کنند و همیشه با یکدیگر دوست باشند. این مجموعه به کودکان، که این روزها بسیاری از آن ها تنها هستند، ارزش دوستی و با هم بودن را می آموزد. صفحات کتاب بیشتر شامل تصاویر می باشد تا متن و به نوعی می توان این مجموعه را جزء کتاب های " کمیک استریپ " به شمار آورد.

 

برشی از متن کتاب

فیگی! بیا «دستش دِه» بازی کنیم! قبول! من دوست دارم با دوست هایم « دستش دِه» بازی کنم! اول من پرت می کنم. من هم می گیرم! سلام بچه هل! من هم بازی؟ چی شده؟ دوست ندارید با من بازی کنید؟ نه! ما دوست داریم با تو بازی کنیم، ولی ... ولی... داریم « دستش دِه» بازی می کنیم. با دست های خودمان! خب؟ خب تو که دست نداری. من دست ندارم؟!! واااااااااااااااااااااااااااااااااااای!!! هه هه هه! ها ها ها! هی هی هی! هو هو هو! خودم می دانم که دست ندارم! من مار هستم. ماری! تو خیلی بانمکی! ولی مارها چه طوری میم توانند « دستش دِه» بازی کنند؟ ولی می توانم تلاش کنم. چه خوب! من پرتاب می کنم. تو تلاش کن بگیری! بگیر که آمد! دووف! آخ، ببخشید! اشکالی ندارد. دوباره سعی می کنیم. خب ... پس دوباره پرتاب می کنم. بووووف! حالا من پرتاب می کنم. دووونگ! این جوری نمی شود! باید یک فکر تازه بکنیم... آره!.....            

نویسنده: مو ویلمس ترجمه: آناهیتا حضرتی انتشارات: پرتقال