
کتاب قصهی ما مثل شد 6 (جیبی)
- انتشارات : به نشر
- دسته بندی : قصههای ایرانی
کتاب قصه ما مَثَل شد از دسته کتابهای مثلها و قصهها، مجموعهای چند جلدی میباشد که با هدف آشنایی کودکان و نوجوانان با انواع مَثَلهای ایرانی و منشأ آنها نگاشته شده است. آفتاب و باران، روباه در چاه، مسافر و بیمار، سنگ هندی، حرف با حرف، کاسه و کوزه و... عنوان برخی از حکایتهای آمده در جل ششم این مجموعه میباشد.
هر حکایت، قصهای است در رابطه با یک مَثَل، که در پایان داستان به آن اشاره میشود. برای مثال آفتاب و باران، قصهی پیرمرد کشاورزی می باشد که دو دختر دوقلو دارد و هر دوی آن ها را به خانهی بخت فرستاده است.
روزی از روزها پیرمرد تصمیم میگیرد به خانهی دخترانش برود و احوالی از آنها بپرسد. بقچه ی نان و پنیرش را میبندد و راه میافتد. ابتدا به منزل داماد کشاورزش میرود و احوال دخترش را میپرسد؛ او در جواب میگوید هوا ابری است پدرجان دعا کن باران ببارد تا کار و بار ما رونق بگیرد.
پس از آن مرد راهی خانهی دختر دیگرش میشود و احوالی از او میپرسد. دختر در جواب میگوید: پدرجان همسرم در بیابان مشغول خشت زنی است؛ دعا کن باران نبارد تا کار و بار ما بگیرد. با این هوای ابری، اگر باران ببارد دار و ندارمان به باد میرود.
وقتی شب هنگام مرد خسته به خانهی خود باز میگردد، زن از او دربارهی دخترها میپرسد اما پیرمرد در جواب میگوید: هیچ! همسرش از شنیدن این سخن تعجب میکند و دوباره میپرسد یعنی چه که هیچ! مرد پاسخ میدهد: یکی در طلب باران است و دیگری از من خواست دعا کنم باران نبارد.
پیرزن گفت: تو چه گفتی؟ مرد سری تکان داد و در جواب همسرش گفت: هر چی خدا بخواهد!
و حالا این مثل جایی استفاده میشود که هرکس فقط به فکر حال و روز خودش باشد و توجهی به اطرافیانش نداشته باشد.
کتاب قصه ما مثل شد 6 به قلم محمد میر کیانی از انتشارات به نشر منتشر گردیده است.
نظرات کاربران درباره کتاب قصه ما مثل شد 6
دیدگاه کاربران