
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب ملاقات در ملکوت
کتاب "ملاقات در ملکوت" روایتگر سرنوشت یکی از شهدای گرانقدر مدافع حرم است و داستانی تاثیرگذار و خواندنی را در اختیار خواننده قرار میدهد.
این اثر، یکی از کتابهای مجموعهی "یک بغل گلسرخ" میباشد. مجموعهای ارزشمند که هدف اصلیاش شرح سرگذشت پرفراز و نشیب شهدا است. با این تفاوت که، نویسنده، و برای اولین بار، سرنوشت شهیدی غیرایرانی را برای مخاطب خویش توصیف میکند. شهیدی لبنانی که علاقهمندان به فضای مجازی با نام و چهرهی جذاب او آشنایی دارند؛ شهید "احمد محمد مشلب"، پسری جوان و ثروتمند که در سرتاسر جهان، با عنوان "شهید بیامو سوار" مشهور میباشد.
"آقای گودرزی"، جهت کسب اطلاعات دقیق از جزئیات و چگونگی زندگی آقای مشلب، به صورت مجازی و یاری یک واسطه، با سه تن از اعضای خانوادهی شهید مصاحبه نموده است؛ خانم "سلام بدرالدین"، مادر گرامی این شهید، "علی الهادی" و "تورهان"، برادر و خواهر آقای مشلب و همچنین دو تن از دوستان ایشان.
قابل ذکر میباشد که بنا بر اظهارات شخصی نویسنده، عدم تطابق فرهنگ و زبان مصاحبهکننده و مصاحبه شونده و همچنین در دسترس نبودن مادر شهید مشلب، حجم مطالب بدست آمده جهت چاپ و انتشار یک کتاب، کافی نبوده؛ به همین جهت، آقای گودرزی به تحقیق جامع و کاملی در رابطه با تاریخچهی کشور لبنان و چگونگی ایجاد جنبش مقاومت حزبالله نیز پرداخته و سپس، اطلاعات جمعآوری شدهی خویش را در طول محتوای این کتاب، گنجانده است.
برشی از متن کتاب ملاقات در ملکوت
تولد و کودکی
من 20 مارس 1977 (29 اسفند 1355) در شهر نبطیه بدنیا آمدم. نبطیه شهری شیعهنشین در جنوب لبنان است. خانوادهی من شیعه و بسیار مذهبی بودند. ما التزام زیادی به اسلام و به ویژه حزبالله داشته و داریم. اهمیت به این حزب اسلامی شیعه در خانوادهی ما موج میزد. از زمانی که توان خدمت داشتم، در برنامههای اجتماعی و فرهنگی حزبالله فعالیت داشتم. در 16 سالگی ازدواج کردم. همسفرم نیز مذهبی بوده و مانند من و خانوادهام هوادار و پیرو حزبالله بود. ما در منزل شخصی خود زندگی میکردیم و زندگی راحت و مرفهی داشتیم. مدتی بعد از ازدواج باردار شدم و 31 آگوست 1995 (9 شهریور 1374)زندگی شیرین ما با تولد اولین فرزندم زیباتر و جذابتر شد. همسرم به عشق پیامبر مکرم اسلام نامش را احمد گذاشت.
امام صادق (ع) میفرمایند: «ثروت از آن خداست و او آن را نزد بندگان خود امانت گذاشته و دستور داده است که از آن در حد متعارف بخورند و بیاشامند و لباس تهیه کنند و ازدواج کنند و برای سواری از آن استفاده کنند و با بقیه آن به مومنان نیازمند کمک کنند.» (بحارالانوار جلد 103 صفحه 16) احمد در یک خانوادهی ثروتمند متولد شده و بزرگ شد. این ثروت ارثی بود که از خاندانمان به ما رسیده بود. اما همانطور که امام معصوم (ع) میفرماید، همهی ثروتها از آن خداست.
چون احمد اولین فرزندمان بود، برایمان بسیار عزیز و دوست داشتنی بود. کودکی آرام، بیآزار، بسیار مودب و بااخلاق بود. همه چیز را به دقت تحت نظر داشت و نسبت به هیچچیز در اطراف خود بیتفاوت و بیاهمیت نبود. همان اهمیت و اعتقاد ما به مذهب و دین در احمد نیز متجلی بود. احمد در محلهی «حیالسرای» نبطیه درس خواند، رشد کرد و تربیت شد.
تحصیل و کار
مادر شهید
احمد بسیار کوشا بود و ثروت باعث نشده بود که تنپرور و تنبل باشد. خیلی خوب درس خواند و دیپلمش را گرفت و با رتبهی 7 وارد «معهد» شد که در واقع نوعی دانشگاه در لبنان است. احمد دانشجوی نمونهی دانشکدهی «امجاد» بود و توانست با کسب بهترین نمرات در رشتهی فناوری اطلاعات آیتی فارغالتحصیل شود. اعتقاد داشت که مسلمان.
مشخصات
- نویسنده مهدی گودرزی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 7
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 96
- انتشارات تقدیر
نظرات کاربران درباره کتاب ملاقات در ملکوت | مهدی گودرزی
دیدگاه کاربران