دربارهی کتاب مذهب عاشقی
کتاب مذهب عاشقی که شاعرش متولد 1343 صومعهسراست، مضامین عاشقانهای در وادی مذهب و عرفان را در خود جای داده است که حاکی از ارادت و اعتقاد او به خدا و رسیدن به عشق او دارد. رضایینیا که خود تحصیلات حوزوی و نیز دانشگاهی را در کارنامه دارد، در این اثر دلنوشتههایی در قالب شعر و به زبان عامیانه را سروده تا حس نزدیکی با مردم و مخاطبان را بیشتر ایجاد کند.
او نگاههای متفاوت از دین مردم امروز را که در جای جای جامعه دیندار ریشه دوانده است؛ مدّ نظر قرار داده و با بینش واقعگرایانهی دینی میخواهد خط بطلانی بر تمام باورهای نادرست دینی - مذهبی بکشد؛ از اینرو خود را مخاطب قرار داده و نهیبهایش را به «خود» زده تا ضمن خودآگاهی، به قشر یا گروهی خاص بیحرمتی نشده باشد. آرزوهای او برای به وجود آمدن دنیای خالی از بدیها و اعتقادش به وجود موعودی که خواهد آمد، از دیگر موارد است که در اشعار این کتاب به چشم میخورد.
رضایینیا آثارمتعددی به چاپ رسانده که از این میان کتاب «فرشته بفرستید» به عنوان برترین اثر توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس دردومین دورهانتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس انتخاب شده است. لازم به ذکر است که رضایینیا برای مدتی مسؤول شورای شعر و موسیقی صدا و سیمای استان گیلان بوده و به عنوان مدیریت شبکه استانی رادیوگیلان فعالیتت داشته است. از جمله کتابها و آثار این شاعر جوان میتوان به «روز چندم»، «عاشقانه با کلمات»، «نقد شعر معاصران» و «از حنجرههای شرقی» اشاره نمود.
بخشی از کتاب مذهب عاشقی
دلم گرفته، ابری بهارم
نمنم نمنم میخونم، میبارم
دروغ چرا؟ جز یه دل شکسته
تو زندگی هیچی دیگه ندارم
همه به من میگن: عجب سادهای
هرجا گرو میخوان، دلو میذارم
فرقی نداره تو چشام روز و شب
دیدن رؤیا شده کار و بارم
تقصیر من نیس به خدا، قسمته
چه کار کنم؟ ... یهوخ دیدم دچارم
تو عاشقی هیچم و کمتر از هیچ
او مث خورشید و من غبارم
حساب اعداد و نپرس از دلم
عاشق پنج و مست هشت و چارم
تو خون من غزا حماسهخونه
دلشده صاحب ذوالفقارم
چاره چیه؟ سفر منو میبره
باغ پر از بنفشه یادگارم
قصه من قصه آب و نون نیس
واس اینا سرم به آسمون نیس
چیز زیادی نمیخوام از خدا
یه چشمه معرفت یه خوشه صفا
هزاره سوم عشق و حاله
میگن که عاشقی دیگه محاله
میگن که دوره صفا گذشته
دور هبوطه نوبت زواله
میگن یه قصه غریبه معراج
آدم بینوا شکسته باله
میگن سلوک عارفانه خوابه
میگن که با خبر شدن خیاله
تموم خونهها پر از بختکه
تموم کوچهها پر از ملاله
مونده رو دست آدما دلاشون
میگن که دل اضافیه، وباله
نمیرسی به دل نمیرسه عشق
رو شاخه دلت یه سیب کاله
بشر چی شد اسیر شور و شر شد
تو سابیهروشن، چرا دلا هدر شد
پنجرههای عالمو پوشوندن
ترانه قتل خدا رو خوندن
با دست شک خورشید و هی خط زدن
پنجرهها رو رنگ شهوت زدن
حرومیا مشعل راهو بردن
نه روشنی، چشم و نگاهو بردن
هجوم بارون و شب و رعدو برق
گم شده تو نگاه ما شرق و غرب
دلا چه ساده رنگ شک گرفتن
آینههای خسته لک گرفتن
ببین چطو چشا رو خون گرفته
دنیا رو سرسام جنون گرفته
خاطرهها رو میذارن رد میشن
با همه حتی دلشون بد میشن
هرجا بساطه، کدخدایی، لوطی
بگو چکاره خدایی لوطی!
خیال نکن که خیلی روبهراهی
تو هم مث ما غرقه گناهی
کیه که رنگ تیرگی ندیده
کیه که پهنه دلش سفیده؟
هرکی خودش رو شسته دیده، چرکه
بذا بگم: غرق غبار شرکه
فردا بذا کنار برن پردهها
کی بدیاش بیشتره، ما یا شما؟
فردا ببین همه یجوری گیرن
خجالتی آب میشن و میمیرن
حالا که زندگی به کام شماس
سند دارین خدا به نام شماس؟
گیرم هزار هزارتا مشکل دارن
خلق خدا رو ... اونا هم دل دارن
خیالتون نوبرای عالمین
همه بقر، فقط شما آدمین؟
همه پلشتن و شما تمیزین
خیالتون پیش خدا عزیزین
عزیز اونه که دل به داغی داره
از چشای خدا چراغی داره
چشمای آیینه تو چشم شماس
تو چشمتون میگه که شیطون کجاس؟
نظر کنین تو سینتون یه سنگه
یقین یه جای کارتون میلنگه
غلاف کنین عربدهها رو لطفاً
رها کنین خلق خدا رو لطفاً
برا خدا یه خورده جا بذارین
خدایی رو واسه خدا بذارین
کتاب مذهب عاشقی به قلم عبدالرضا رضائینیا توسط انتشارات سپیده باوران به چاپ رسیده است.
- شعر امروز 17
- یک منظومه و چند ترانه
- شاعر: عبدالرضا رضائینیا
- انتشارات: سپیده باوران
نظرات کاربران درباره کتاب مذهب عاشقی | عبدالرضا رضائینیا
دیدگاه کاربران