بخشی از کتاب از دهانم شعر بدوش
" سوی یک سایهی موهوم روان میگردم
سایهای کز بر من، راه فراری میدید
.
ساده دل بودم و افسوس نمیدانستم
او به دنبال کسی در تن من میچرخید
.
واژه در واژه برایش، همه تن شعر شدم
بلکه از یاد برد، گمشدهاش را در من
.
آمدم در دل او حادثهای تازه شوم
پاره شد رابطهی ظاهریش از بودن
.
بابت آن همه ظلمش به کسی دم نزدم
او ولی بر سر من واژهی منت میریخت
.
گشتم این بار، چو آن کس که به دنبالش بود
لیک، بر دامن هر بی سر و پایی آویخت
.
گفتم این بار چرا بگذرم از زندگیام
می روم لایق تو، دختر بدنامیهاست
.
خنده ای تلخ و کمی فکر، سپس بر من خواند
آنچه گفتی چه دریغ است که از جنس شماست
.
مرگ بر جنس تو با آنکه مرا بی کس، ساخت
آخرین جملهی پاییزی او بر من بود
.
رفت و من ماندم و یک سایهی موهوم روان
زخم من تازه شد و زخم دل او آسود"
کتاب از دهانم شعر بدوش به قلم ساغر متقیان توسط انتشارات شانی به چاپ رسیده است.
- مجموعه شعر
- شاعر: ساغر متقیان
- انتشارات: شانی
نظرات کاربران درباره کتاب از دهانم شعر بدوش | ساغر متقیان
دیدگاه کاربران