
محصولات مرتبط
کتاب موریانه اثر بزرگ علوی
کتاب "موریانه" یک رمان ایرانی و روایتگر سرنوشت یک کارمند ساواک است و اوضاع و احوال کشور، در دورهی قبل از انقلاب و سلطنت پهلوی را برای مخاطب تشریح میکند.
شخصیت اصلی قصه و نیز راوی آن، مردی میانسال و ناامید است که بنا به مسائل امنیتی و دلایلی شخصی، از ذکر نام خویش خودداری میکند. وی در طول داستان، از گذشتههای دور و پرمخاطرهاش برای مخاطب سخن میگوید؛ گذشتههایی که سرنوشتی تلخ و دردناک را برای او رقم زده است. بنابراین در صفحات آغازین کتاب، همراه با راوی، به سالها پیش و دورهی کودکی او میرویم.
در طی این دورهی زمانی، راوی در کنار مادر و تنها خواهر کوچکترش، "رقیه" زندگی سخت و فقیرانهای را سپری میکند. وی پدرش را سالها پیش از دست داده است. "موسی"، دوست صمیمی و از خویشاوندان دور او میباشد؛ پسری که همانند راوی، پدرش مرده و همراه با مادرش زندگی میکند. اما با این تفاوت که، پدر موسی، اموال زیادی از خود بر جای گذاشته و زن و فرزندش در رفاه و آسایش کامل روزگار میگذرانند.
موسی و راوی دوران کودکی و نوجوانی را در کنار یکدیگر سپری میکنند و به تحصیل در دانشگاه میپردازند. آنها در طی دوران جوانی، از یکدیگر فاصله میگیرند اما پس از مدتی، مجددا ارتباط نزدیکی با یکدیگر برقرار میکنند؛ ارتباطی که مسیر زندگی راوی را به کلی تغییر میدهد.
شخصیت اصلی داستان، پس از اتمام دوران تحصیلی، به استخدام تاجری ثروتمند درآمده و در مقابل کار خویش، دستمزدی قابل قبولی دریافت میکند؛ دستمزدی که صرف تامین هزینههای زندگی او و مادر و خواهرش میگردد. مدتی بعد، تاجر دار فانی را وداع گفته و جان به جانآفرین تسلیم میکند. در نتیجه، راوی قصه مجددا بیکار میشود.
"میرزا علی خان"، فرزند تاجر متوفی، است. وی در ادارهی مالیات، از مقام و نفوذ بالایی برخوردار میباشد. با تکیه بر همین جایگاه نیز، پس از مرگ پدرش، تصمیم میگیرد که در قسمت بایگانی محل کار خود، شغلی را برای راوی تدارک دیده و او را به استخدام دولت دربیاورد. با پذیرش پسر قصه در این اداره، ماجراهای پرفرازونشیب و غیرقابل پیشبینی او آغاز میگردد.
برشی از متن کتاب موریانه
باید اقرار کرد که من در دورهی تعلیمات بازجویی آلات شکنجه دیدهام. شلاق و باتون الکتریکی و انبر فلزی و وسائل دیگر. اما معلم ما آقای دکتر فرید که در امریکا این فن شریف را تحصیل کرده و در حادثهی سقوط هواپیما قربانی وطن شد به ما کارآموزان بازجویی اطمینان میداد که این ادوات دیگر به کار نمیرود. اینها را در سالهای اول زمان ریاست تیمور بختیار از اسرائیل آوردهاند و حالا کهنه شدهاند و به کار نمیرود. خود اعلیحضرت همایونی در مصاحبهای با خبرنگاری فرموده بودند: «ما وسائل فشار روانی داریم که بسیار موثرتر از شکنجههای قرون وسطایی هستند.»
و من که هنوز به گفتههای اعلیحضرت همایونی ایمان دارم، فرمایشات ایشان را میپذیرم. اما آنچه در روزنامههای خارج در سالهای اقامتم در اروپا و در پروندههای چریکها خواندهام بیان میکنم و راست و دروغ آن را به خوانندگان واگذار مینمایم.
من خودم در هیچ مورد که مجرم یا متهم و یا چریک و یا خرابکاری را شکنجه کرده باشند شرکت نکردهام. در دالانهای طویل زندان اوین دیدم دختری را که با تن لخت جلادی شلاق به دست میراند و در اطراف دالان ما ساواکیها ایستاده بودیم و دیدیم که گاهی یکی از مامورین به زن لخت پشتپا میزد و به زمینش میانداخت و با شلاقکشی باز او را به پیش میدواند. یک لحظه چشم من سیاهی رفت، دلم بهم خورد، زانوهایم سست شد، و به نظرم آمد که این رقیه و عیالم هستند که با کون لخت میدوند و زمین میخورند و جیغ میکشند و دیگر نمیتوانند از جا بلند شوند. وقتی در بیمارستان به هوش آمدم، نمیدانستم چه حالی به من دست داده است. همینقدر به من گفتند که دورهی تعلیمات من به پایان رسیده است و فقط بازپرسی آرام و بیدغدغه به من واگذار خواهد شد. میترسیدم مرا به کلی از سازمان بیرون کنند. اما تیمسار سرلشکر به من اظهار لطف کرد و حتما پیش خودش خیال کرد این یارو اطلاعاتی از روش کار ما به دست آورده و صلاح نیست که او را به حال خودش واگذار کنیم. به خصوص که در پروندهها از رابطهی من با شیخک اطلاع داشت و صلاحشان نبود که پیگیر او باشند. به چه دلیل؟...
کتاب موریانه به قلم بزرگ علوی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
- نویسنده: بزرگ علوی
- انتشارات: نگاه
نظرات کاربران درباره کتاب موریانه | بزرگ علوی
دیدگاه کاربران