بخشی از کتاب مجموعه اشعار سیاوش کسرایی
در بزم تو ای امید بس چنگ زدیم
صد راه ترانه با دل تنگ زدیم
از زلف تو آخر گرهی باز نشد
پس جام دل خون شده بر سنگ زدیم
یک روز دلم بستر توفانها بود
گهوارهی مهرپرور جانها بود
امروز کویری است عطشناک افسوس
آن دل که طربخانهی بارانها بود
از کوه بر آمدیم و با رود شدیم
در گیر به آن چه جان بفرسود شدیم
ما چشمهی جوشندهی پاکی بودیم
در راه دریغا که گل آلود شدیم
گفتند که غم دولت جاوید گرفت
گفتند که یاس جای امید گرفت
گفتیم چراغ باده روشن بادا
تاریکی اگر خانهی خورشید گرفت
دیدم که چکید خوشه پروینم
پر ریخت نهالکم گل سیمینم
بیدار شدم شمع تکاپو میکرد
شب بود و تو رفته بودی از بالینم
سر برده به سینه کوه و ماتم دارد
با دره بسی حکایت غم دارد
ای باد چه رفته در شب پیش که سنگ
در چشم کبود خویش شبنم دارد؟
کتاب مجموعه اشعار سیاوش کسرایی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
فهرست
آوا
منظومه آرش کمانگیر
خون سیاوش
سنگ و شبنم
با دماوند خاموش
خانگی
به سرخی آتش به طعم دود
از قرق تا خروس خوان
آمریکا! آمریکا!
چهل کلید
تراشههای تبر
پیوند
هدیه برای خاک
ستارگان سپیده دم
مهرهی سرخ
هوای آفتاب
نمایه
- نویسنده: سیاوش کسرایی
- انتشارات: نگاه
نظرات کاربران درباره کتاب مجموعه اشعار سیاوش کسرایی
دیدگاه کاربران