کتاب محرمانههای رومئو و ژولیت به قلم حسین یعقوبی در انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.
این مجموعه ده داستانِ کوتاه با عناوینِ «یک روز... در اواخر داستان»، «کارمند، تفنگ و سطل زباله»، «ع.ش.ق عمق شیبدار قلب»، «محرمانههای رومئو و ژولیت»، «چار و ناچارهای بنبست خواجه گدا»، «یک افسانه مینیمالیستی میخ تا بیخ»، «تو میمیری... به همین سادگی به همین خوشمزگی»، «خاطرات عشق در خواب خفته»، «قصههایی که حکایتش جنون است»و «صور» را شامل میشود. این کتاب مجموعهای از داستانهای طنز این نویسنده میباشند. داستانهای یعقوبی ایدههایی نو و روایتی دلانگیز دارند که با زبانی آمیخته به طنزی قوی به دل مینشینند. اغلب حسین یعقوبی را با ترجمهی کتاب «مرگ درمیزند» از وودی آلن میشناسند، با اینحال در کنار ترجمههایش، داستانهای طنزآمیز یعقوبی، او را به یکی از موفقترین طنزپردازان جامعۀ امروز تبدیل کردهاند. حسین یعقوبی نویسنده، روزنامهنگار و مترجم ایرانی است که آثار زیادی را در زمینهی داستان طنز، ترجمه و نمایشنامه دارد. نخستین اثر یعقوبی به نام «نشان پنجم حماقت» در سال 1379 به چاپ رسید و در سال 1384 پس از انتشار داستانِ «تو میمیری به همین سادگی» موفق به کسب جایزۀ صادق هدایت شد. از آثار او میتوان به «خرمگس و زنستیز»، « نشان پنجم حماقت»، « اژدهای دگراندیش»، « تارخ بشر از کج بیل تا هات میل»، « مرگ در می زند»(منتخب داستانهای وودی آلن)، « قتل با عسل»، « هرج و مرج محض»، «تخت بخواب» و «اینگونه بشر اینگونه شد» اشاره کرد.
برشی از متن کتاب
«چشم،دریچه روح است و فیلم بد، کرکرۀ آهنی!» این جملۀ نخست اولین نقد او بود که در یکی از نشریات سینمایی چاپ شد. طی این نقد مفصل، او به سختی فیلم یک بنده خدایی را که به خاطر یک لقمه نان و دنبه چرپ و چیلیتر کارگردان شده بود، لجنمال کرد. اما شهرتش را در حیطه مطبوعات سینماسس مدیون نقد بلندبالایی بود که در وصف یک فیلم هنری جنجالی نوشته بود. فیلمی بود اندکی نامفهوم و کاملا بیمعنی در باب دوستی یک بوتهخار مغیلان و یک راس شتر نجاستخوار. به تبع فیلم، مقاله حمید نیز پر از واژههایی بود که کسی از آن سردر نمیآورد با اینحال، همه یکدیگر را به خواندنش تشویق میکردند. با همین نقد، مقام او به عنوان یک نویسنده مطبوعاتی درجه یک تثبیت شد. کار نسبتا سهل و سادهای داشت به عنوان یک روزنامهنگار در تمام طول هفته سرو کارش با اشخاصی بود که هر حرفی را بجز اینکه چقدر ابله و سادهلوح هستند، باور میکردند. آیا او نویسنده تأثیرگذاری بر جریانات ادبی ـ هنری معاصر بود؟ تنها میتوانم بگویم در اثر نوشتههای بد او تابهحال چند بیهنر، هنرمند و چند احمق، نابغه دهر معرفی شدهاند. لابد بلافاصله این پرسش به ذهنتان خطور میکند که چنین نویسنده فرهیختهای چگونه حاضر به ازدواج با دختر سبکسر و هوسبازی چون ژاسمک شد؟ خواننده عزیز و گرامی متأسفانه در سن احمقانه احساسات تغزلی،اصلا مهم نیست که شاگرد مکانیک باشی یا منتقد سینما و اصلا مهم نیست که سالکی درشت روی گونه، یک بینی کوفتهای، قد کوتاه و عینک تهاستکانی داشته باشی. تنها چیزی که مهم است این است که در همهحال و درهر صورت، به طرز ابلهانهای ایمان راسخ داشته باشی که الهه عشق شخصا تمام کارها را راست و ریس میکند و تو را به مراد دلت میرساند. حمید نیز از این قاعده مستثنی نبود و در همان حال که در جلوی سینماها معرکه گرفته بود و با صدای بلند درمورد هنر و ادبیات سخنرانی میکرد امید این را داشت که یک دختر چشم گاوی ابرو کمانی به این فوران غیرقابل مهار فضل و کمال دل ببازد و معشوق او شود. متأسفانه معجزه عشق فقط یکبار در طول زندگی آدم اتفاق میافتد که معمولا آن هم جز مصیبت و گرفتاری برای آدم چیزی ندارد.
فهرست
- یک روز... در اواخر داستان
- کارمند، تفنگ و سطل زباله
- ع.ش.ق عمق شیبدار قلب
- محرمانههای رومئو و ژولیت
- چار و ناچارهای بنبست «خواجه گدا»
- یک افسانه مینیمالیستی میخ تا بیخ
- تو میمیری... به همین سادگی به همین خوشمزگی
- خاطرات عشق در خواب خفته
- قصههایی که حکایتش جنون است
- صور
نویسنده: حسین یعقوبی انتشارات: مروارید
نظرات کاربران درباره کتاب محرمانه های رومئو و ژولیت - یعقوبی
دیدگاه کاربران