دربارهی کتاب خالکوب آشویتس
کتاب "خالکوب آشویتس"، بر اساس داستانی واقعی است که به حادثهی هولوکاست در جنگ جهانی دوم بازمیگردد. این اثر، سرشار از روایتهایی هیجانانگیز، تاثیرگذار و دلخراش میباشد و در عین حال، حکایتی عاشقانه را نیز برای مخاطب تشریح میکند.
شخصیت اصلی قصه، "لالی" نام دارد. او پسری جوان است که از دلی رئوف و شجاع برخوردار میباشد. لالی، در خانوادهای یهودی دیده به جهان گشوده و در "کرمپاخی" پرورش یافته است. وی، پس از اتمام دورهی تحصیلات، به دور از والدین و خواهر و برادرانش، در "براتیسلاوا"، زندگی میکند و از شغل و موقعیتی مناسب برخوردار میباشد.
اصل ماجرای زندگی لالی، پس از شروع جنگ جهانی دوم و حملهی آلمانیها به اسلواکی آغاز میشود. طبق دستور هیتلر، یهودیان برخی از شهرهای کوچک، جمعآوی میشوند تا به صورت اجباری برای انجام کارهای مختلف، در اختیار آلمانیها قرار بگیرند. خیلی زود، تمامی یهودیان سراسر کشور، از شغل و کسبوکار خویش، محروم گشته و خانهنشین میشوند.
تحت چنین شرایطی، لالی نیز، نزد والدینش به کرمپاخی بازمیگردد و همچون سایر یهودیان، با انجام امور مختلف در منزل، اوقات خود را پشت سر میگذارد. روزها یکی پس از دیگری سپری میشود تا اینکه هیتلر دستور تازهای صادر میکند. طبق این دستور، همهی خانوادههای یهودی موظف میگردند که یکی از فرزندان بالای هجده سال خود را برای کار اجباری، به دولت آلمان معرفی کنند؛ در صورت سرپیچی از این فرمان، کل خانواده به اردوگاه کار اجباری فرستاده میشوند.
بنابراین لالی همچون همیشه، جهت حفظ جان خانواده و آرامش و خوشبختی عزیزانش، به صورت داوطلبانه، خود را به دولت کرمپاخی معرفی کرده و برای پیوستن به اردوگاه کار اجباری، اعلام آمادگی میکند. همین تصمیم فداکارانه، داستان را وارد مسیری تازه و متفاوت کرده و لالی را با ماجراهایی پرکشش و مشقتبار مواجه میسازد.
بخشی از کتاب خالکوب آشویتس
بعد از شام، گیتا کنار خانم گلداشتاین مینشیند و در جریان اتفاقهایی قرار میگیرد که در نبودش افتاده است. آهستهآهسته خانوادهها از هم پاشیده شدهاند. اخبار اردوگاههای کار اجباری کمکم به مردم رسیده بود، اما کسی نمیدانست که مردم در آنجا به خط تولید مرگ تبدیل شدهاند. البته میدانستند بازگشتی از اردوگاهها در کار نبوده است، فقط تعداد کمی از مردم خانههایشان را ترک کرده و در پی پناهگاهی امن به کشورهای اطراف گریخته بودند. گیتا خوب میداند که اگر خانم گلداشتاین را مجبور به کار کنند، خیلی در اردوگاه دوام نخواهد آورد؛ چرا که سالها از گیتا بزرگتر است و از لحاظ جسمی و عاطفی در هم شکسته است.
صبح روز بعد، گیتا نزد کاپو میرود تا از او درخواستی کند. اگر کاپو، خانم گلداشتاین را از کار سنگین معاف کند تا در بلوک بماند، از لالی خواهش خواهد کرد هر چه او میخواهد برایش فراهم کند. به کاپو پیشنهاد میدهد که خانم گلداشتاین هر شب سطلهای توالت را خالی کند. این کاریست که هر روز یک نفر طبق دستور کاپو انجام میدهد؛ اغلب کسی را برای انجام این کار انتخاب میکند که به او گستاخی کرده باشد. قیمت کاپو یک انگشتر الماس است. او نیز شایعهها را دربارهی گنجینهی پول و جواهرات لالی شنیده است. معامله انجام میشود.
***
لالی برای هفتههای متمادی هر روز به آشویتس میرود. پنج کورهی آدمسوزی با تمام ظرفیت کار میکند. نه وقت کافی دارد و نه نیاز است که به ساختمان اداری بیرکناو برود، در نتیجه فرصتی برای دیدن گیتا به دست نمیآورد. میخواهد به نحوی خبر سلامتیاش را به او برساند.
بارتسکی مدتیست که سرخوش و حتی شوخطبع شده است. رازی دارد که از لالی میخواهد حدسش بزند. لالی به بازی بچگانهی او تن میدهد. «میخواهید همهی ما رو ول کنید بریم خونه؟»
بارتسکی میخندد و مشتی بر بازوی لالی میزند.
«ترفیع گرفتی؟»
«دعا کن نگرفته باشم، خالکوب. وگرنه یکی جام میآد که خیلی هم مثل من مهربون نیست و اونوقت حالت رو میگیره.»
«باشه، تسلیم.»
«بیا بهت بگم. هفتهی بعد برای چند روز قراره بهتون جیرهی غذا و پتوی اضافه بدن. صلیب سرخ داره میآد بازرسی اردوگاه تفریحیتون.»
لالی در فکر فرو میرود. یعنی چه؟ آیا سرانجام دنیای بیرون متوجه اتفاقهای اینجا میشود؟...
کتاب خالکوب آشویتس به قلم هدر موریس و ترجمهی سارا حسینیمعینی در انتشارات کتاب کولهپشتی به چاپ رسیده است.
- بر اساس یک داستان واقعی
- نویسنده: هدر موریس
- مترجم: سارا حسینیمعینی
- انتشارات: کتاب کولهپشتی
نظرات کاربران درباره کتاب خالکوب آشویتس | انتشارات کتاب کولهپشتی
دیدگاه کاربران