معرفی کتاب عادت می کنیم
داستان پیرامون زندگی سه زن است. دختر، مادر، و مادر بزرگ. آرزو در بیست سالگی با پسرخاله اش ازدواج کرده است. اما به دلیل عدم تفاهم از هم جداشده اند. آرزو اکنون با دخترش آیه زندگی می کند. ماه منیر مادر آرزو نسبتی دور با خاندان قاجار دارد و خود را شازده می داند و غرق در دنیای اشرافی خود است. پس از فوت پدر آرزو، کارش را رها کرده و کار بنگاه معاملات ملک پدر را ادامه می دهد. آرزو از طرفی گرفتار فرمایشات مادر است و از طرف دیگر گرفتار تقاضاهای "آیه". او سعی دارد بدهی های پدر را پرداخت کند.
شوهر سابقش، حمید، می خواهد آیه را نزد خود به فرانسه بکشاند. آرزو راضی به این امر نیست. آیه یک وبلاگ دارد و در آن از زندگی خصوصی خود می نویسد. مادرش آرزو، به صورت اتفاقی، به این قضیه پی برده و نوشته های دخترش را می خواند. او می فهمد که آیه از او ناراضی است، اما مادربزرگش، ماه منیر را خیلی دوست دارد ...
"عادت می کنیم" داستانی پرماجرا، پرشخصیت با رابطه های بسیار است که به گوشه ای از زندگی زنان و احساس های آنها می پردازد.. توصیف جزئیات رفتار و موقعیتها، خواننده را در گیر داستانی پرکشش میکند. این کتاب زویا پیرزاد در کشور های فرانسه ایتالیا و گرجستان ترجمه و منتشر شده است.
برشی از متن کتاب عادت می کنیم
در ماشین رو خانه چارتاق باز بود. رنو سرمه ای رفت توی حیاط بزرگ و دم پله های پهن ایوان ترمز کرد. زن قد بلند و لاغری از ایوان داد زد: نه. اینجا نه. توی کوچه پارک کن. حیاط بی ریخت شد. موها جمع بود پشت سر و گوشواره ها ی طلا نگین یاقوت داشت.
آرزو و شیرین و دختری جوان از ماشین پیاده شدند. آرزو گفت: چشم منیر جان. اجازه داریم چیزهایی را که خریدیم خالی کنیم؟ نعیم کجاست؟ صداش کنید بیاید کمک. شیرین گفت: با نعیم چکار داری؟ خودمان سه تایی می بریم دختر جوان بلند گقت: سلام مادری. و رفت طرف زن ایستاد در ایوان. آرزو پشت سرش داد زد: آهای آیه خانم. دست خالی نرو. یکی دو بسته هم توببر.
آیه از وسط پله ها سر چرخاند. من؟ آرزو گفت: آره تو بیا ببینم. مادر آرزو دست ها را برای بغل کردن نوه از هم باز کرد. نعیم و نصرت را صدا کن. بچه ام که باربر نیست، با این هیکل ترکه ایی. چطوری عزیز دل؟ روسری آیه را پس زد و دست کشیده به موهای صاف که یک ور تا زیرگوش بوده و یک ور تا بالای شانه. «به به. مدل جدید زدی؟ مثل ماه شدی.» نوه و مادربزرگ دست به کمر هم رفتند توی خانه. نعییم و زن چاقی که لباس گلدار با دامن چین دار پوشیده بود از پله ها پایین آمدند.
خرید کتاب عادت می کنیم
کتاب عادت می کنیم نوشته ی زویا پیرزاد در نشر مرکز به چاپ رسیده است. برای خرید کتاب عادت می کنیم می توانبد از طریق سایت کتابانه اقدام کنید.
نظرات کاربران درباره کتاب عادت می کنیم
دیدگاه کاربران