بخشی از کتاب همه علیه مدرسه
آموزش معنیاش یادگرفتن حساب و املا نیست؛ آموزش یعنی یادگرفتن زیستن. تنها چیزی که بلدش نیستیم. بلد نیستیم در جامعه زندگی کنیم، بلد نیستیم در خانواده رابطه داشته باشیم، بلد نیستیم دوستی کنیم و بلد نیستیم در فضای مجازی که یک اتمسفر جدید است زندگی جدید بسازیم. آموزش حالا معنی جدیدی پیدا کرده است؛ فضای مجازی، جهان جدیدی است که اگر قواعد زیست در آن را یاد نگیریم تبدیل میشود به ویروس و دشمن زندگی واقعی.
همین فضای مجازی میتواند داعش را پدیده جهانی کند، نامآورانی با عادتهای زشت بسازد و آدمها خودشان را بدترین روالهای زیست تطبیق دهند تا در این فضا بتوانند دیده شوند. یک شب می تواند یک موج مجازی، زندگی یک آدم مشهور را ویران کند یا بنیان اقتصاد یک شرکت مولد را از بین ببرد، یا دخترکی با روسری، خودش را خفه کند تا میلیونها نفر بیننده پیدا کند؛ یا کودکانی که طنازی کودکانهشان، دستمایه شهرت والدینشان شود و مورد تعرض روانی این فضا قرار گیرند.
این جهان جدید، زیست جدید، تربیت جدید و آموزش جدید میخواهد و آنگاه می تواند تبدیل شود به فضایی برای گسترش عدالت، برای دیده شدن مردمانی که دیده نمیشوند، آنها که در گوشههای دور کشور ندای مظلومیتشانبه این مرکز لعنتی پر امکانات نمیرسد، تبدیل شود به فضایی برای گفتگو و کمک جمعی برای حل مشکلات عمیق جامعه، برای مشکل بیآبی شدید، مشکل آلودگی طبیعت، مشکل ریزگردهای خوزستان، برای شنیدن صدای مردمان اطراف هیرمند، برای بچههایی که در کپرهای سیستان درس میخوانند؛ و تبدیل شود به فضایی برای شنیده شدن این همه صدای بیصداها.
حالا آموزش، این جا یک معنای جدید دارد، معنای ساختن یک جهان جدید برای عدالت، برای آزادی و آزادگی، نه تخریب، نه افشاگری، نه فرهنگ مصرف مبتذل، نه تبلیغات برندهای چینی پرخطر برای سلامت مردمان، نه قومگرایی و تعصب، نه به بازی گرفتن کودکان معصوم و بی خبر از همه جا؛ نمیشود؟
نظرات کاربران درباره کتاب همه علیه مدرسه
دیدگاه کاربران