درباره کتاب داشت عباس قلی خان پسری
نسیم عرب امیری 18 آبان 1365 در شاهرود به دنیا آمد. او شاعر و طنزنویسی است که با انتشار اولین کتابش، نظر بزرگان شعر طنز را به خود جلب کرد. او علاوه بر گفتن شعر، به نوشتن فیلمنامه نیز علاقه دارد و در این راه هم قدم برمیدارد. شعرهای او روان و صمیمی هستند و بهراحتی در دل مخاطب جای باز میکنند. او چندین کتاب شعر دارد که از میان آنها میتوان به "کی گفته بخت کچلا بلنده" و "نامه به دزد" اشاره کرد. نکتهای که در تمامی اشعار این شاعر جوان موج میزند، مفهوم طنزی میباشد که بهخوبی ادا شده است. در شعر او، عفتکلام فدای جذب مخاطب بیشتر نمیشود و خط به خط شعرش، با طنزی آکادمیک پیش میرود. کتاب حاضر قصه بلند و منظومی با عنوان "عباس قلی خان" دارد که در قالب مثنوی سروده شده است و تمامی اشعار این قصه با الهام از شعر "علی مردان خان، ایرج میرزا" سروده شدهاند.
مصرعهای اول همه شعرها با جمله "داشت عباسقلی خان پسری" شروع میشود و در حین معرفی هر یک از پسرهای عباس قلیخان! مشاغل مختلف را با نگاهی طنز نقد میکند. دیگر اشعار این کتاب هم با قالب طنزنویسی عرب امیری پیش رفته است و برخی از آنها قبلا در مجلات مختلفی به چاپ رسیده است. بدون شک، نکته مهم محبوب شدن این کتاب، طنز روانی است که شعرها به وسیله آن رنگ و لعاب گرفتهاست. شعری که تکراری نمیشود و هر بار بعد از خواندن دوباره آن، لبخندی به لب شما میآورد.
برشی از متن کتاب داشت عباس قلی خان پسری
داشت عباس قلی خان پسری پسر ناخلف و خیره سری پسری تخس و شرور و بد نام باعث شرم تمام اقوام از همان بچگیاش بد لج بود طینتش باطل و دستش کج بود بس که بود این پسره خیره و بد جیب بابا _ ننه را هم میزد خانه را یکسره غارت میکرد وقت و بی وقت شرارت میکرد نه سر ظهر، نه شب منزل بود دایماً توی خیابان ول بود هر چه را باب پسندش میدید توی یک چشم زدن میدزدید بس که جرمش بد و سنگین شده بود قسمتش ناله و نفرین شده بود تا که آخر زد و در دام افتاد تشت رسواییاش از بام افتاد چشمش افتاد به مأمور پلیس از عرق گشت سرا پایش خیس چیده شد بال و پرش در زندان ای پسر جان من! این قصه بخوان بعد یک دوره کارآموزی پیش داش اکبر و اصغر قوزی توبه کرد از دله دزدی کردن گفت: دیگر دله دزدی قدغن گر برون آیم از این خارستان بنده کاری بکنم کارستان با زبان بازی و با حرافی کلک و حقه و مهمل بافی دزد دیروزیِ ما شد خوشنام صاحب منزلت و پُست و مقام پسر قصه ما شد آن پشت آدم منحرف و دانه درشت الغرض آن پسر قند عسل کارها میکند از پشت و پَسَل بخت، یارش شد و بارش شد بار نفسی میکشد این گوشه کنار کشتیاش میبرد از هند به رم از نخ قرقره تا بمب اتم صاحب حرمت روز افزون است از کرامات خودش ممنون است
فهرست
1. پیشگفتار
2. داشت عباسقلی خان پسری
3. لالهزار
4. شاعر بددهن
5. یکی از بزرگان اهل مجیز
6. خریت
7. فیلم هندی
8. تلویزیون چه چیز باحالی است
9. طوطیگویای اسرار
10. نقش ایوان
.
.
.
.
(مجموعه شعر طنز) شاعر: نسیم عرب امیری با مقدمه ابوالفضل زرویی نصرآباد انتشارات: سپیده باوران
نظرات کاربران درباره کتاب داشت عباس قلی خان پسری | عرب امیری
دیدگاه کاربران