دربارهی کتاب نشانه چهار
کتاب "نشانهی چهار" رمانی پلیسی و معمایی است که به شرح چگونگی رمزگشایی ماجرایی پیچیده و همچنین حکایتی عاشقانه میپردازد.
شخصیتهای اصلی داستان، "شرلوک هولمز" و "دکتر واتسون" هستند. دو دوست صمیمی، معروف و محبوب قصههای "کانن دویل" که همواره با ماجراهایی پرکشش و هیجانانگیز مواجه میشوند.
دو مرد قصه، درون خانهای واقع در خیابان بیکر روزگار میگذرانند. هولمز، کارآگاه خصوصی مشهوری است که با استفاده از هوش و نبوغ بینظیر خود، به حل معماهای پیچیده و شناسایی مجرمان و قاتلان فراری میپردازد. واتسون نیز در طی این ماموریتها، هولمز را همراهی مینماید.
مدتهاست که کارآگاه داستان، بیکار میباشد و هیچ پروندهای در دست ندارد. همین امر موجبات افسردگی و ناراحتی او را فراهم کرده و هولمز را به اعتیاد وا داشته است. واتسون همواره به این موضوع اعتراض میکند اما باز هم نمیتواند مانع از اعتیاد دوستش گردد؛ تا اینکه، زنی جوان به نام "مری مورستن" با حالتی پریشان، به منزل این دو مرد مراجعه میکند. وی در طی این دیدار از شرلوک هولمز طلب یاری کرده و ماموریتی مهم را به او واگذار مینماید.
ماجرای مری، به سالها پیش و پس از ناپدید شدن پدرش بازمیگردد. پدری که هیچ اثری از او در دست نیست. پس از گذشت چند سال از این واقعه، فرستندهای ناشناس، مرواریدی بزرگ برای مری ارسال میکند؛ عملی که به طور مداوم و هر سال تکرار میشود. تا اینکه بر خلاف روال معمول، فرستندهی مرواریدها، با ارسال دعوت نامهای از مری، درخواست ملاقات مینماید؛ درخواستی که موجب ترس و وحشت مری شده است.
بخشی از کتاب نشانه چهار
ماجرای بشکه
ماموران پلیس درشکهای با خود آورده بودند، و با این درشکه بود که من دوشیزه مورستن را به خانهاش رساندم. تا زمانی که انسان ضعیفتری به حمایت نیاز داشت، با خوی فرشتهآسای زنان ناراحتی و اندوه را با سیمایی آرام تحمل کرده بود و در کنار مستخدمهی وحشتزده او را هوشیار و خونسرد یافته بودم؛ ولی در درشکه ابتدا از حال رفت و بعد زد زیر گریه. چون ماجراهای آن شب خیلی به او فشار آورده بود. همیشه به من گفته است که در طول راه فکر میکرده من خشک و بیاعتنا هستم. از طوفانی که در سینهام برپا بود خبر نداشت، یا از تلاشم برای تسلط بر خود که مانع میشد به او نزدیک شوم. درست از لحظهای که در باغ دستش را در دست گرفته بودم، همهی قلب و وجودم را به او باخته بودم. احساس میکردم سالها زندگی به شیوهی متداول نمیتوانسته به اندازهی این یک روز سرشار از تجربههای عجیب، سرشت شجاع و پرعطوفت او را به من بشناساند. ولی دو نکته موجب میشد که کلمات مهرآمیز بر لبانم خشک شود. او ضعیف و درمانده بود. ذهنش و اعصابش در هم ریخته بود. در چنین زمانی، تحمیل عشق به او به معنی سوءاستفاده از او بود. از آن بدتر اینکه ثروتمند بود. اگر تحقیقات هولمز با موفقیت قرین میشد، ثروت کلانی به او میرسید. آیا شرافتمندانه بود که یک پزشک نظامی مستمریبگیر از صمیمیتی که بخت و اقبال برایش به ارمغان آورده بود این طور استفاده کند؟ آیا فکر نمیکرد که من صرفا آدم هرزهای هستم که به دنبال ثروت اوست؟ برایم قابل تحمل نبود که چنین فکری از ذهنش بگذرد. این گنجینهی آگرا چون سد عبورناپذیری بین ما قرار گرفته بود.
تقریبا ساعت دو بود که به خانهی خانم سسیل فورستر رسیدیم. پیشخدمتها ساعتها پیش دست از کار کشیده بودند. ولی پیغام عجیبی که دوشیزه مورستن دریافت کرده بود به قدری برای خانم فورستر جالب بود که در انتظار بازگشت او بیدار نشسته بود. در را خودش باز کرد. زنی میانسال و موقر بود، و وقتی دیدم دستش چطور با عطوفت دور کمر دوشیزه مورستن حلقه شد و لحنش هنگام خوشامدگویی به او چقدر مادرانه بود، غرق شادی شدم. آشکار بود که ...
کتاب نشانه چهار به قلم آرتور کانن دویل و ترجمهی مژده دقیقی در انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب نشانه چهار
شرلوک هولمز در لندن
علم استنتاج
شرح ماجرا
در جستجوی راهحل
داستان مرد کلهتاس
فاجعهی سرای پاندیچری
شرلوک هولمز به ارائه شواهد میپردازد
ماجرای بشکه
نیروی پلیس غیررسمی خیابان بیکر
گسستنی در زنجیر
پایان کار جزیرهنشین
گنجینهی بزرگ آگرا
داستان عجیب جاناتان اسمال
- داستانهای شرلوک هولمز
- نویسنده: آرتور کانن دویل
- مترجم: مژده دقیقی
- انتشارات: هرمس
نظرات کاربران درباره کتاب نشانه چهار اثر آرتور کانن دویل
دیدگاه کاربران