دربارهی کتاب نخستین پروندههای پوآرو اثر آگاتا کریستی
کتاب نخستین پروندههای پوآرو از کتاب های هرکول پوارو، به قلم آگاتا کریستی و ترجمهی حمیدرضا بلندسران در نشر هرمس به چاپ رسیده است. کتاب "نخستین پروندههای پوآرو"، روایتگر مجموعهای از داستانهای کوتاه جنایی است و چگونگی پردهبرداری از معماهای مربوط به هر یک از آنها را برای خواننده شرح میدهد.
شخصیت اصلی قصههای این کتاب نشر هرمس، مردی بسیار باهوش و زیرک به نام "هرکول پوآرو" میباشد. وی، در حل مسائل و معماهای جنایی، از مهارت وصفناشدنیای برخوردار است. تاکنون، هیچ پروندهای نبوده که او نتواند آن را با موفقیت به اتمام برساند. همین توانایی و استعداد او در حل معماهای پیچیده و پر رمز و راز، موجب گردیده که اطرافیانش، جهت حل مسائل خود، از هرکول یاری بطلبند.
او هماکنون بازنشستهی رئیس پلیس بلژیک است و در منزلی مشترک، کنار دوست و همراه همیشگیاش، "آقای هستینگز"، زندگی میکند. در واقع راوی قصه نیز، هستینگز میباشد و مخاطب تمامی داستانها را از زبان او میخواند؛ داستانهایی که خود راوی، شاهد و ناظر آنها است.
به عنوان مثال، در داستان اول، تحت عنوان "حادثه در ضیافت پیروزی"، واقعهای پر رمز و راز را میخوانیم. ماجرا از این قرار است که در طی یک مهمانی شبانه، مردی جوان و ثروتمند به نام "لرد کرونشا" به قتل میرسد. ساعتی بعد نیز، نامزد او، "کوکو کرتنی"، بر اثر زیاده روی در مصرف کوکائین، درون منزل شخصیاش، جان میسپارد. این موضوع تیتر تمام روزنامهها و مجلات خبری میشود. "بازرس جپ"، دوست قدیمی هرکول پوآرو و هستینگز، مامور رسیدگی به این پرونده میباشد. وی علیرغم تلاشهای خویش، نمیتواند سرنخی از اصل ماجرا پیدا کند. بنابراین نزد پوآرو رفته و از او برای حل پرونده، طلب یاری میکند.
بخشی از کتاب نخستین پروندههای پوآرو اثر کریستی
جعبهی شکلات
شبی طوفانی بود. بیرون، باد بدجوری زوزه میکشید و رگبار باران با شدت تمام خودش را به پنجرهها میکوبید.
من و پوآرو جلوی شومینه نشسته بودیم و پاهایمان را رو به شعلههای گرم آن دراز کرده بودیم. بینمان میز کوچکی قرار داشت. سمت من یک لیوان نوشیدنی داغ بود. سمت پوآرو هم یک فنجان شکلات غلیظ و پرمایه که اگر صد پوند هم به من میدادند امکان نداشت آن را بخورم! پوآرو با رضایت مایهی غلیظ و قهوهای را که داخل یک فنجان صورتی چینی ریخته بود مزمزه کرد و آهسته به فرانسه گفت:
- چه زندگی قشنگی!
با او موافق بودم. گفتم:
- آره، دنیای قشنگی است. الان من سرکارم، آن هم یک کار خوب! تو هم آدم مشهوری هستی.
پوآرو اعتراضی کرد و گفت:
- اوه، دوست من!
- خب هستی دیگر. حقت است که باشی. وقتی به این سابقهی درخشان و موفقیتهایت فکر میکنم، واقعا حیرت میکنم. فکر نمیکنم تو معنای شکست را بدانی!
- این هم از آن حرفهای خندهداری است که میزنی!
- ولی نه، جدا. آیا تا بهحال شده که شکست بخوری؟
- بیشمار، دوست من. چهکارش میشود کرد؟ همیشه که شانس با آدم نیست. بعضی وقتها دیر خبرم کردند. بعضی جاها هم که داشتم به هدف میرسیدم، طرفم زودتر از من به آنجا رسید. دو بار هم درست موقعی که داشتم موفق میشدم مریض شدم و از پا افتادم. آدم باید بتواند بالا و پایین زندگی را تحمل کند، دوست من.
گفتم:
- منظورم این نبود که. میخواستم بگویم آیا تا بهحال شده به خاطر اشتباه خودت یک پرونده را کاملا ببازی و شکست بخوری؟
- آها، حالا فهمیدم! داری میپرسی تا بهحال شده که خودم گند بزنم و همهچیز را خراب کنم، همین را میگویی دیگر؟ آره. یکبار، دوست من.
لبخندی ملایم و فکورانه بر چهرهاش نقش بست و گفت:
- آره، یکبار خودم اشتباه بزرگی کردم.
ناگهان روی صندلیاش نشست و گفت:
- ببین، دوست خوبم، میدانم که تو از موفقیتهای کوچک من یک سابقه تهیه کردهای. میتوانی یک داستان دیگر به این مجموعهات اضافی کنی، داستان یک شکست!
به طرف شومینه دولا شد و هیزم دیگری را داخلش انداخت. سپس، بعد از آنکه دستانش را با دستمالی که روی آویز کنار شومینه آویزان بود با...
فهرست
فهرست کتاب نخستین پروندههای پوآرو
حادثه در ضیافت پیروزی
ماجرای آشپز خیابان کلپم
معمای کورنوال
ماجرای جانی ویورلی
شاه گشنیز
میراث خانوادگی لمو سریه
معدن گمشده
قطار پلیمت
جعبهی شکلات
نقشههای زیردریایی
آپارتمان طبقهی سوم
معمای مارکت بیسینگ
بانوی رو گرفته
گرفتاری در دریا
چگونه باغتان سرسبز میشود
اعلام
- نویسنده: آگاتا کریستی
- مترجم: حمیدرضا بلندسران
- انتشارات: هرمس
نظرات کاربران درباره کتاب نخستین پروندههای پوآرو | آگاتا کریستی
دیدگاه کاربران