دربارهی کتاب قتل در تعطیلات اثر آگاتا کریستی
کتاب قتل در تعطیلات، یکی از رمانهای پلیسی و جنایی خانم آگاتا کریستی، نویسندهی مشهور انگلیسی است و داستانی پرکشش را برای مخاطب تشریح میکند. شخصیت اصلی این داستان، "هرکول پوآرو"، نام دارد. وی کارآگاهی برجسته، باهوش و تیزبین است که با استفاده از هوش و نبوغ ویژهی خود، معماهای پیچیده را حل میکند و پروندههای جنایی فراوانی را با موفقیت به اتمام میرساند.
"لوسی آنکاتل"، شخصیت دیگر قصه پیرزنی شصت ساله و بسیار مهربان است که در کنار همسرش، "سر هنری آنکاتل" زندگی میکند. این زن، به برگزاری مهمانی علاقهی فراوانی دارد و از روابط اجتماعی بالایی برخوردار میباشد. وی، همواره، با استفاده از دقت و هوش سرشار خویش، همهی جزئیات را زیرنظر میگیرد و کلیهی کارهای خود را با برنامهریزی پیش میبرد.
داستان از جایی آغاز میشود که لوسی تصمیم میگیرد، یک مهمانی بزرگ را تدارک ببیند. مهمانیای با حضور دوستان و نزدیکان خود، که متاسفانه، اغلب آنها هیچ تفاهمی با یکدیگر ندارند. از همین روی، لوسی پیش از برگزاری مهمانی، با جزئینگریهای خویش، تمامی جوانب و احتمالات را میسنجد تا از بروز هرگونه اتفاق و برخورد ناخوشایند میان مهمانهایش، جلوگیری به عمل آورد.
هرکول پوآرو نیز، یکی از مهمانهای خانم آنکاتل است که در ویلایی، حوالی منزل آقای سرهنری زندگی میکند. وی مشتاقانه در جشن حضور مییابد تا اوقات خوشی را سپری نماید. غافل از اینکه، علیرغم برنامهریزیها و نقشههای لوسی، مهمانی با اتفاقی شوم و غیرقابل پیشبینی مواجه خواهد شد.
بخشی از کتاب قتل در تعطیلات آگاتا کریستی
فصل پانزدهم
هرکول پوآرو داشت فنجان شکلات نیمروزیاش را میخورد که تلفن زنگ زد. برخاست، گوشی را برداشت.
- بله بفرمایید؟
- آقای پوآرو؟
- خودم هستم. خانم آنکاتل؟
- چقدر از اینکه صدای شما را میشنوم خوشحالم. مزاحم که نیستم؟
- نه خواهش میکنم. امیدوارم از اتفاق ناگوار دیروز خیلی ناراحت نشده باشید.
- نه مهم نیست. البته ناراحت که هستم. ولی چهکار میشه کرد. زنگ زدم که اگر اشکالی ندارد یک تک پا تشریف بیاورید اینجا. البته نمیخواهم سوءاستفاده کنم، ولی وضعیت اضطراری است.
- حتما خانم آنکاتل. منظورتان این است که همین الان بیایم؟
- خب. بله. منظورم همین بود. هر چه زودتر بهتر. خیلی لطف میکنید.
- خواهش میکنم. پس از مسیر درختزار بیایم؟
- خب بله. اینطوری کوتاهتر است. خیلی از شما ممنونم. جناب آقای پوآرو.
پوآرو فقط مکث کرد که چند ذره آشغال را از روی یقهبرگردان کتش پاک کند و پالتویی بپوشد و بعد راه افتاد. رفت آن سمت کوچه و مسیر بین درختان شاهبلوط را پشت سر گذاشت. نزدیک استخر کسی نبود. پلیسها کارشان را تمام کرده و رفته بودند. خود استخر معصومانه و آرام زیر آفتاب کمرنگ پاییزی خفته بود.
پوآرو نگاه کوتاهی به داخل پاویون انداخت. شنل خز نقرهای را برده بودند. ولی کبریتها هنوز روی میز کنار کاناپه بود. باز هم تعجب کرد که این کبریتها اینجا چهکار میکنند.
«اینجا محل نگهداری کبریت نیست. چون مرطوب است. حالا اگر یک بسته بود، یک چیزی. ولی شش تا بسته کبریت... خیلی عجیب است».
با ابروهای گره کرده چشم دوخت به میز فلزی خوشرنگ. سینی و لیوانها هم سرجایش نبود. یک نفر با مداد روی میز خطخطی کرده بود. طرح اولیهای بود از یک درخت خیلی ترسناک. برای پوآرو اضطرابآور بود. با فکر دقیق و منظم او جور درنمیآمد.
با زبانش صدایی درآورد و سر تکان داد و راه افتاد به طرف ساختمان اصلی. مانده بود که خانم آنکاتل با او چهکار دارد.
خانم آنکاتل جلو در شیشهای منتظرش بود. با ورود پوآرو راهنماییاش کرد به داخل اتاق پذیرایی که خالی بود.
- خیلی لطف کردید که تشریف آوردید آقای پوآرو.
کتاب قتل در تعطیلات اثر آگاتا کریستی با ترجمهی مجتبی عبداللهنژاد توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
- نویسنده: آگاتا کریستی
- مترجم: مجتبی عبداللهنژاد
- انتشارات: هرمس
نظرات کاربران درباره کتاب قتل در تعطیلات | آگاتا کریستی
دیدگاه کاربران