دربارهی کتاب ماجرای اسرارآمیز در استایلز اثر آگاتا کریستی
کتاب "ماجرای اسرارآمیز" یکی از مجموعه داستانهای پلیسی و جذاب "آگاتا کریستی"، نویسندهی مشهور انگلیسی میباشد. شخصیت اصلی کتاب ماجرای اسرارآمیز در استایلز، کارآگاهی حرفهای و باهوش به نام "هرکول پوآر" میباشد. مردی که با تکیه بر مهارتهای بینظیر و ذاتی خویش، معماهای بسیار پیچیده و پروندههای جنایی فراوانی را حل میکند. راوی قصه نیز، آقای هستینگز، دوست صمیمی هرکول پوآرو است.
داستان در یکی از روزهای گرم تابستان آغاز میشود. آقای هستینگز، جهت گذراندن مرخصی یک هفتهای خود و به دعوت "جان کاوندیش"، به روستای "اسکس" میرود. جان کاوندیش، مردی 45 ساله و متاهل است که دوست دوران کودکی هستینگز میباشد. او و همسرش، "مری کاوندیش"، در عمارت "استایلز"، خانهی مادر جان، "خانم امیلی"، زندگی میکنند. خانهای که امیلی پس از مرگ شوهرش صاحب آن شده است.
امیلی، پیرزنی هفتاد ساله و از خیرین روستا میباشد. وی علیرغم مخالفتهای اعضای خانوادهاش، به تازگی با مردی به نام "آلفرد اینگل تورپ" ازدواج کرده است. مردی چاپلوس و ریاکار، که بیست سال از امیلی کوچکتر است. علاوه بر افرادی که پیشتر معرفی گردید، "لورنس"، برادر کوچک جان، "سینتیا مرداک"، دختر یکی از دوستان امیلی، "ایولین هوارد"، خدمتکار قدیمی عمارت و "دکتر بائرستاین" نیز، در استایلز زندگی میکنند.
اصل ماجرای داستان، پس از مرگ ناگهانی خانم امیلی شکل میگیرد؛ مرگی غیر طبیعی و ناشی از مسمومیت. مطابق روال همیشگی، هستینگز، جهت حل معمای قتل خانم امیلی، از هرکول پوآرو طلب یاری میکند. پوآرو با زیر نظر گرفتن رفتارهای تمامی ساکنان استایلز، تحقیقات خود را آغاز کرده و پرده از راز قتل پیرزن داستان برمیدارد.
بخشی از کتاب ماجرای اسرارآمیز در استایلز آگاتا کریستی
مظونین تازه
سخنان پوآرو که تمام شد سکوتی سنگین حکمفرما شد. معلوم بود همه حیرت کردهاند.
جپ که ظاهرا از همهی ما کمتر متحیر شده بود اولین کسی بود که دهان به سخن گشود:
- عجب! دستمریزاد آقای پوآرو! ابد این شاهدهایی که حرفشان را زدید حاضرند حرفتان را تایید کنند، نه؟
- البته! نام و نشانیتان را نوشتهام. حتما باید آنها را ببینید. ولی مطمئن باشید که همه چیز درست و مرتب است!
جپ صدایش را آهسته کرد و گفت:
- مطمئنم که همینطور است. خیلی از شما ممنونم. اگر این مرد را دستگیر میکردیم عجب افتضاحی به بار میآمد!
بازرس جپ سپس رو به اینگل تورپ کرد و گفت:
- آقای اینگل تورپ، میبخشد که این سوال را میپرسم. چرا در جلسهی تحقیق همهچیز را نگفتید؟
پوآرو جواب داد:
- من به شما میگویم چرا. شایعاتی وجود داشت که...
اینگل تورپ با صدایی هیجانزده به میان حرف پوآرو پرید:
- شایعات کاملا دروغ و ناجوانمردانه.
پوآرو ادامه داد:
- و شما میخواستید که در وضعیت فعلی چنین شایعاتی سر زبانها نیفتد. درست است؟
- بله. کاملا درست است. نمیخواستیم هنوز که امیلی نازنین را دفن نکردهایم همچین شایعاتی پخش شود.
جپ گفت:
- بین خودمان بماند، ولی من میخواستم شما را دستگیر کنم. اگر این کار را میکردم شایعات بدتری درست میشد، نمیشد؟ تصور میکنم همسر شما هم اگر زنده بود، همین نظر را داشت. در هر حال اگر آقای پوآرو نبود بی برو برگرد دستگیرتان میکردیم!
اینگل تورپ زیر لب گفت:
- شکی نیست که حماقت کرده بودم. اما آقای بازرس، شما نمیدانید چقدر از من بدگویی کرده بودند.
اینگل تورپ این را گفت و نگاه سرزنشآمیزی به ایولین هوارد انداخت.
بازرس جپ نگاهش را فورا متوجه جان کرد و گفت:
- آقای جان کاوندیش، من باید نگاهی به اتاق خواب مادرتان بیندازم. بعد هم میخواهم چند کلمهای با خدمتکارها حرف بزنم. ولی مزاحم شما نمیشوم؛ آقای پوآرو راه را به من نشان میدهند.
وقتی همه از اتاق بیرون رفتند پوآرو به من اشاره کرد که به دنبال او از پلهها بالا بروم. در آنجا دست مرا گرفت و به کناری کشید و گفت:
- فورا برو آن طرف ساختمان. اول راهروی ضلع غربی منتظر باش. از آنجا تکان نخور تا من بیایم...
کتاب ماجرای اسرارآمیز در استایلز، به قلم آگاتا کریستی و ترجمهی رویا سعیدی از انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب ماجرای اسرارآمیز در استایلز
سفر به استایلز
شانزدهم و هفدهم ژوئیه
شب فاجعه
پوآرو وارد میشود
آیا استریکنین باعث مرگ شده بود؟
جلسهی تحقیق
پوآرو دینش را ادا میکند
مظنونین تازه
دکتر بانرستاین
دستگیری
محاکمه
حلقهی آخر
پوآرو توضیح میدهد
هرکول پوآرو
- نویسنده: آگاتا کریستی
- مترجم: رویا سعیدی
- انتشارات: هرمس
نظرات کاربران درباره کتاب ماجرای اسرارآمیز در استایلز | آگاتا کریستی
دیدگاه کاربران