دربارهی کتاب اعلام یک قتل اثر آگاتا کریستی
کتاب "اعلام یک قتل" روایتگر رمانی پلیسی و جنایی است که توسط "آگاتا کریستی"، نویسندهی معروف انگلیسی به رشتهی تحریر درآمده است. شخصیت اصلی قصه، "جین مارپل" نام دارد. او پیرزنی مهربان و باهوش است. یکی از سرگرمیهای بزرگ و محبوب مارپل، بررسی و رمزگشایی مشکلات و پروندههای پیچیده و جنایی است و در این زمینه، همیشه با موفقیت مواجه میشود.
اصل ماجرای داستان این کتاب، در دهکدهی "چیپینگ کلگهورن" شکل میگیرد. روستایی کوچک و آرام با مردمی که شدیدا به مطالعهی روزنامه علاقه دارند. آنها هر روز صبح، بخشی از زمان خود را صرف این کار میکنند.
صبح جمعهی روز بیستونهم اکتبر، اهالی چیپینگ کلگهورن، مطابق روال همیشگی، روزنامههای خود را تحویل گرفته و به مطالعهی آن میپردازند. در همین هنگام، متوجه آگهی عجیب و غیرمنتظرهای میشوند. آگهیای که یک قتل را اعلام میکند؛ قتلی که قرار است در ساعت ششونیم بعدازظهر همین جمعه، و در عمارت "لیتلپداکس" اتفاق بیفتد. در متن تاکید شده که این آگهی دیگر تکرار نخواهد شد.
لیتلپداکس، منزل خانم پیری به نام "بلکلاک" است؛ او همراه با برادرزادهی جوان خود، در این عمارت زندگی میکند. بنابراین اهلی روستا، تصور میکنند که بلکلاک، این آگهی را به ترغیب همخانهی جوانش، به چاپ رسانده و منظورش از قتل نیز، اجرای بازی نمایشیای تحت عنوان "بازی مرگ" است. بازیای که خانم بلکلاک برای اجرای آن، از همهی مردم روستا دعوت به عمل آورده است.
بسیاری از اهالی از این دعوت، استقبال کرده و تصمیم میگیرند در ساعت مقرر، به لیتلپداکس رفته و در بازی شرکت کنند. غافل از اینکه، اتفاقی شوم در کمین آنهاست و ماجرایی جنایی و قتلی واقعی رخ خواهد داد. ماجرایی که جین مارپل را با پروندهای جدید و پیچیده مواجه میسازد.
بخشی از کتاب اعلام یک قتل آگاتا کریستی
سیری در گذشته
سربازرس کراداک بعد از یک مسافرت طولانی شبانه در ایستگاه کوچک هایلندز از قطار پیاده شد.
چیزی که فکرش را مشغول کرده بود و عجیب به نظرش میآمد، این بود که چرا زن ثروتمندی مانند خانم گودلر، زنی ناتوان، با داشتن خانهای مجلل در یکی از محلات خوب لندن، ملکی در هاشمایر و یک ویلا در جنوب فرانسه، خانهی دورافتادهای در اسکاتلند را برای ادامهی زندگی انتخاب کرده است. او با زندگی در اینجا بسیاری از ارتباطاتش را با دوستانش از دست داده و هیچگونه مشغولیتی هم ندارد، پس باید زندگی سختی داشته باشد. شاید آنقدر هم بیمار است که متوجه آنچه در اطرافش میگذرد نیست و اهمیتی به این امر نمیدهد.
یک رانندهی پیر با خوردوی قدیمی از نوع دیملر انتظار آمدن او را میکشید. صبحی آفتابی بود و سربازرس از یک مسافرت تقریبا سی کیلومتری با مناظری زیبا لذت میبرد. هنوز انتخاب چنین محل پرتی از جانب خانم گودلر برایش یک معما بود، ولی با یک سوال آزمایشی از راننده این مساله تا اندازهای برایش روشن شد. اینطور که راننده میگفت، خانم گودلر آخرین بازماندهی خانوادهی خود است و از زمان بچگی در این خانه زندگی میکرده.
او و آقای گودلر همیشه ترجیح میدادند تعطیلات و اوقات فراغت خود را در اینجا بگذرانند. هر چند که آقای گودلر به دلیل شرایط شغلی کمتر میتوانست از لندن خارج شود، اما هر وقت فرصت پیدا میکرد و میآمد، مانند زوجهای جوان اوقات خوشی در این خانه داشتند و از زندگی در کنار هم لذت میبردند.
همین که راننده جلوی ساختمان قدیمی و بیرنگ و روی محل زندگی خانم گودلر توقف کرد، سربازرس احساس کرد زمان به عقب برگشته است. بعد به دعوت یک پیشخدمت مسن وارد خانه شد و پس از اصلاح صورت و گرفتن یک حمام گرم به اتاق پذیرایی که بخاری بزرگی در آن میسوخت راهنمایی شد و صبحانهاش را صرف کرد.
اندکی بعد، خانم میانسال و قدبلندی که لباس پرستارها را به تن داشت وارد شد و خود را خواهر مککلند معرفی کرد و گفت:
- مریض من آمادهی ملاقات با شما است. در واقع منتظر آمدن شما بود.
کراداک گفت:
- متشکرم. حداکثر سعی خود را میکنم که آرامش او را بههم نزنم...
کتاب اعلام یک قتل اثر آگاتا کریستی با ترجمهی محمدعلی ایزدی توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب اعلام یک قتل
قتلی اعلام میشود.
صبحانه در لیتل پداکس.
ساعت ششوسی دقیقه
هتل رویال اسپا
خانم بلکلاک و خانم بانر
جولیا، میتزی و پاتریک
در میان حاضرین
خانم مارپل وارد ماجرا میشود
توجه به در
پیپ و اما
خانم مارپل بهصرف چای میرود
یک روز صبح در دهکده چیپینگ کلگهورن (ادامه)
سیری در گذشته
مرگ لذتبخش
بازگشت سربازرس کراداک
آلبوم عکسها
نامهها
بازسازی صحنه جنایت
خانم مارپل مفقود میشود
سه زن
حقیقت
شب در خانه کشیش
بخش پایانی
- نویسنده: آگاتا کریستی
- مترجم: محمدعلی ایزدی
- انتشارات: هرمس
نظرات کاربران درباره کتاب اعلام یک قتل | آگاتا کریستی
دیدگاه کاربران