دربارهی کتاب شاهد خاموش اثر آگاتا کریستی
کتاب "شاهد خاموش"، روایتگر رمانی جنایی و پلیسی است که توسط داستان نویس معروف انگلیسی، خانم "آگاتا کریستی" به نگارش درآمده است. خانم "امیلی ارندل"، پیرزنی هفتاد ساله و آخرین عضو خانوادهای پنج نفره و ثروتمند است که در شهر "مارکت بیسینگ" زندگی میکند. او هیچگاه ازدواج نکرده و از همین روی فرزندی ندارد. تنها وراث امیلی، خواهرزادهی او، "بلا وینتر"، و دو برادرزادههایش، "ترزا" و "چارلز" هستند.
امیلی از هیچ یک از وراث خود رضایت ندارد و همواره روش زندگی آنها را مورد انتقاد قرار میدهد. اما علیرغم این موضوع، سالها پیش، طی مفاد وصیتنامهی خود، بخشی از اموالش را برای خدمتکارها و موسسات خیریه در نظر گرفته و باقی را به طور مساوی بین این سه نفر، تقسیم نموده است.
اصل ماجرای این کتاب، پس از مرگ خانم ارندل در اول ماه مه آغاز میشود. وراث جهت دریافت سهم خود از ارث ارندل، به وصیتنامهی این پیرزن مراجعه میکنند. اما پس از مطالعهی متن آن، متوجه موضوعی غیر قابلباور و دور از انتظار میشوند. طبق وصیتنامه، ذرهای از اموال خانم ارندل، به هیچ یک از این سه شخص، تعلق نمیگیرد. بلکه، طبق نظر و خواستهی او، تنها وارث اموال، خانم "ویلهلمینا لاوسون"، ندیمهی ارندل، میباشد و اوست که اموال این پیرزن را صاحب میشود.
این تصمیم غیرمنتظرهی ارندل، موجب تعجب چارلز، ترزا و بلا گشته و نسبت به حقیقت آن، دچار شک و تردید میشوند. از همین روی، نزد کارآگاه پوآرو رفته و از او میخواهند که به تحقیق و بررسی پرداخته و حقیقت را کشف کند.
"هرکول پوآرو"، شخصیت اصلی این داستان از آگاتا کریستی است . کارآگاه حرفهای و باهوشی که در اغلب داستانهای پلیسی کریستی، نقشآفرینی میکند و پرده از رازهای بزرگ و بسیار پیچیده برمیدارد. "هستینگز" نیز دوست صمیمی و قدیمی کارآگاه قصه است که پوآرو را در انجام ماموریتهایش یاری میرساند.
بخشی از کتاب شاهد خاموش آگاتا کریستی
ملاقات با آقای پرویس
پوآرو گفت صورتحساب را بیاورند و پول غذا را پرداخت کرد.
پرسیدم:
- حالا باید چهکار کنیم؟
- میرویم دنبال کاری که تو امروز صبح پیشنهاد کردی. ملاقات آقای هرویس در هارچستر. به همین دلیل از هتل دورهام تلفن کردم!
- تلفن کردی به پرویس؟
- نه. به ترزا ارندل. ازش خواستم نامهای بنویسد و مرا به آقای پرویس معرفی کند. اگر میخواهیم این ملاقات فایدهای داشته باشد، باید اعضای خانواده ما را تایید کنند. ترزا قول داده بود که نامه را بنویسد و به صورت دستی به آپارتمانم بفرستد. الان باید رسیده باشد.
وقتی رسیدیم منزل پوآرو، دیدیم بله، نامه رسیده. آورندهی نامه هم چارلز ارندل است.
چارلز نگاهی به پیرامون اتاق انداخت و گفت:
- خانهی قشنگی دارید آقای پوآرو.
در همین موقع چشمم افتاد به کشوی میز پوآرو و دیدم خوب بسته نشده. کاغذی لای کشو گیر کرده و باعث شده کشو بسته نشود.
شک نداشتم که امکان ندارد پوآرو کشوی میزش را اینطوری بندد. نگاهی به چارلز کردم. چارلز قبل از ورود ما در این اتاق تنها بوده و منتظر بوده که ما برگردیم. شک نداشتم که در این مدت بیکار ننشسته و به اوراق و اسناد پوآرو ناخنک زده. عجب شیادی بود! داشتم از خشم گر میگرفتم.
خود چارلز ولی عین خیالش نبود. نامه را داد و گفت:
- بفرمایید. صحیح و سالم. تلاش ما که فایده نداشت، امیدوارم ملاقات شما بیفایده نباشد.
- یعنی آقای پرویس امیدوار نبود؟
- نه بابا. فقط دلسردمان کرد.. به نظرش خانم لاوسون همهچیز را بالا کشیده و کاری نمیشود کرد.
- شما یا خواهرتان هیچوقت سعی نکردید احساسات خانم لاوسون را تحریک کنید و کاری کنید که خودش با میل خودش کوتاه بیاید؟
چارلز نیشخندی زد و گفت:
- چرا. من در این مورد هم فکر کردم. ولی دیدم فایده ندارد. با زبانبازی کاری از پیش نمیرود. سعی کردم تصویر دیگری از خودم رسم کنم. تصویر بز گری که از ارث محروم شده و البته خیلی هم گر نیست و در گر بودنش اغراق کردهاند. سعی کردم خودم را اینطور نشان بدهم. ولی فایده نداشت. ظاهرا این چیزها در زنها تاثیری ندارد. مخصوصا که این زنیکه به شدت از من متنفر است. نمیدانم چه هیزم تری بهش فروختهام.
خندهی کوتاهی سر داد و دنبال حرفش را گرفت:
- بیشتر زنها خیلی راحت به دام میافتند. خیال میکنند کسی درکم نکرده و بهم فرصت نداده که آدم خوبی باشم...
کتاب شاهد خاموش به قلم آگاتا کریستی و ترجمهی مجتبی عبداللهنژاد در انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
- نویسنده: آگاتا کریستی
- مترجم: مجتبی عبداللهنژاد
- انتشارات: هرمس
نظرات کاربران درباره کتاب شاهد خاموش | آگاتا کریستی
دیدگاه کاربران