کتاب آسیای هفتسنگ اثر محمدابراهیم باستانی پاریزی توسط نشر علم به چاپ رسیده است.
کتاب آسیای هفتسنگ از مجموعهی هفتتاییهای استاد است که در عنوان آنها عدد «7» قرار دارد: خاتون هفت قلعه، آسیای هفتسنگ، نای هفتبند، اژدهای هفتسر، کوچهی هفتپیچ، زیر این هفت آسمان و سنگ هفت قلم. در این میان، آسیای هفتسنگ، مجموعهای از مقالاتی است که نویسنده در باب تاریخ، رنجی بیش از سیساله برده و به تحقیق، جمعآوری ونگارش اطلاعات و معلومات تاریخی پرداخته است که جدا از بحث تاریخی آن که اطلاعات موثق و البته بیطرفانهای را بیان میدارد؛ نثر و سبک نگارشی کتاب است که مهمتر و مشخصتر جلوهگر میشود؛ چراکه مؤلف محترم که دست پرقدرتی در نگارش دارد؛ به خوبی و با بهرهگیری از داستانها و ضربالمثلها که گاهاً اشعاری که خود سروده را نیز چاشنی مطالب نموده؛ اثری خواندنی و زیبا را به مخاطب عرضه میدارد. گذشته از پاورقیهای نسبتاً مفصلی که در جای جای کتاب به چشم میآیند و شاید به مذاق عدهای خوش نیاید و آنها را دور شدن از مطلب اصلی بنامند؛ اما با نگاهی دیگر به این سبک نگارش میتوان اهمیت و توجه نویسنده را به مطلب نگارشیاش درک نمود که تا این حد مسؤولیت آنچه به رشتهی تحریر در میآورد را به عهده گرفته که حتی نمیخواهد خواننده از آن، فهم و درک دیگری داشته باشد و تمام آنچه میداند را مفصلاً توضیح میدهد. نویسنده سعی داشته بهسان «بیهقی»، این بزرگ تاریخنگار ایرانی، این اثر را بنگارد و از اینرو هرچند کار خود را کوچک میشمرد اما به سان هدیهی مور به سلیمان (ع)، آن را به بیهقی تقدیم نموده است. «آسیای هفتسنگ»، عنوان بخشی مفصل از این کتاب است که شش عنوان دیگر و قبل از آن در کتاب آورده شده است که شامل مقالات و اشعاری است که خود سروده و هریک یا مضمونی تاریخی دارند و یا یادآوری خاطرات و تاریخهایی هستند. در بخش آسیای هفتسنگ، ابتدا به معرفی آسیا به عنوان یکی از نمادهایی که در گذشته، همچون مسجد و مدرسه و... از مشخصههای یک منطقه به شمار میرفته؛ پرداخته و تمام تاریخچه، عناوین و متعلقات آن را، کاراییها و مناسبات آن را با بیانی داستانوار اما حساب شده و دقیق تشریح میکند و در خلال این تکنولوژی قدیمی، رخدادهای تاریخی را نیز بیان میکند. گفتنی است نویسنده برخی مدارک، تصاویر و اشعاری را چاشنی مطالب نموده تا گیرایی و جذابیت و البته تأثیر اثر را بیشتر و بیشتر نماید؛ اما همچنان معتقد است که همچون حکایت سنگتراشی که سنگی بزرگ را به نیت فروش آن برای سنگ مزار بزرگان دینی و حتی رجال سیاسی تراشید؛ اما هیچگاه نتوانست به مقصودش برسد و ناچار آن را به جای سنگ مزار خودش برگزید؛ این نوشته را که مانند سنگهایی دانسته که تنها بر سر نویسندهاش فرود میآید؛ آسیای هفتسنگ نامیده است که البته قیاسی است بسیار متواضعانه.
برشی از متن کتاب
بگذریم از اینکه بخارائیها و سامانیان نیز طبرستان را بدان سبب میخواستند که سرحدات غربی خود را محفوظ و مصون دارند؛ چنان که وقتی یکی از فرزندان اسماعیل سامانی از ادامهی توقف در مازندران ملول شده و از خرج جنگها نالیده و گفته بود ما که بخارا را داریم، چه احتیاجی به مازندران هست؟ اما «... چون به خدمت پدر رسید، او را جفا کرد و دشنام داد و گفت: «دعوی کرده باشی اگر طبرستان از دست بشود بخارا را چه خلل؟ نمیدانی اگر چنین باشد ما به بخارا به مبرز ایمن نتوانیم بود؟» و این حرف او سخت درست بود؛ زیرا پنج شش سال بعد بود که برای نخستین بار روسها از آشفتگی مازندران استفاده کردند و «... در این سال شانزده پاره کشتی به دریا پدید آمد از آنِ روسان. و به آبسکون شد. که به عهد حسن زید علوی روسان به آبسکون آمده بودند و حرب کرده؛ حسن زید لشکر فرستاده و جمله کشته. در این وقت آبسکون و سواحل دریا بدان طرف خراب کرده و به تاراج داده بودند و بسیار مسلمانان را کشته و به غارت برده. ابوالضرغام احمد بن القسم والی ساری بود، این حال به ابیالعباس نبشت و مدد فرستاد و روس به انجیله - که به عهد ما کاله گویند- فرو آمده بودند؛ شبیخون به سر ایشان برد و بسیاری را بکشت و اسیر گرفت و به نواحی طبرستان فرستاد تا سالی دیگر، روسان با عدد انبوه بیامدند و ساری و نواحی «پنجاه هزار» سوخته، و خلایق را اسیر برده و به تعجیل با دریا رفته، و تا به حد جشمورد، به دیلمان رسیده و بعضی بیرون رفته و بعضی به دریا بوده. گیلان به شب، به کنار دریا آمدند. و کشتیها سوخته و آن جماعت را که بیرون بودند؛ کشته و دیگران که به دریا بودند؛ گریخته، شروانشاه -پادشاه- چون از این حال خبر یافته بود، به دریا کمین فرمود و تا آخر ایشان، یکی را زنده نگذاشت و تردد روسان از این طرف منقطع شد». حرف حساب تاریخ درست است زیرا دیگر تا زمان شاه سلطان حسین صفوی (1723 م./ 1135 ه) ما خبری از روسها در سواحل جنوبی خزر نداریم. و حرف آن امیر بخارا هم درست بود که میگفت اگر مازندران بشود ما، در بخارا، در مبرز، آسوده نتوانیم بود و چنان مینماید که او در آئینه ضمیر میدیده است که هزار سال پس از او در بخارا چه پیش خواهد آمد.
فهرست
مقدمه چاپ هشتم مقدمههای سابق، یادی و پیشنهادی استاد شدن شب یلدا فداکاران گمنام اقلیم پارس کرمانی و شیرازی برفراز آرامگاه حافظ 4. افسانه زندگی کلبه دانشآموز غوغای کنگره کتابخانه اسکندریه کتاب و تاریخ سادهانا لالهزار آسیای هفتسنگ آسیاگردان ریش در آسیا حق امام از طسق آسیا آسیا به نوبت محتسب و آسیا حجر آسیا گندم گل گندم نان پف تلنگی اثر آب در دل سنگ پهلوان سنگ مجموعهسازی آسیا تکنولوژی آسیایی آسیای مفرح و معجون آسیایمهمانکش بابا اردل عطر سخنچین کشتی عرابیای نخستین نخستین آسیا آسباد تهدید عجمی بابای شجاع آسیای پوتسدام آسیای دنیای سوم دون کیشوت آسیای خونی باران رحمت خداوندی حکومت نظامی عرب در مازندران ریش شوهر آنتیتز تسلط عرب اقارباند عقارب پناه به سادات علوی شمشیر به دست نفس برنتوانستند کشید سنگ آسیا شکستن ژنرال قحطی سیاست نان اسب زین طلا مجموعهسازی آسیای ابدال مار برجانماز شاه قبر جیکجیک والا امامزاده هلاکو گور داعی مصادرهها روس و گیلان آسیای دریا آرزوی طلایی دستاس نمک آسیای خواجه یا مرسلالریاح رسالهای در آب آسیا مدینه غلبه همه اسبها بمیرند آسیای هفتسنگ سیاست آسیا زمین و خاک منبع قدرت ریشسفیدان آسیای سیاست آزمایشگاه سیاست دعوای همیشگی پیر و جوان همسفران سگ حکیم از راه باز نمیگردد دعای مظلوم در شب تار یا امیرالمؤمنین بازی موقوف قتل میان آب و آتش حاکم جلیل قطب سیاست بغداد و قاهره محمودی و مسعودی سگ قرمطی حسنک در پای دار جایدار حسنک دزدی در خانه خدا الملک عقیم انتخاب ولیعهد شریک پادشاه قاتل در لباس شاکی روستایی و ترک حجرالاسود در بحرین فدائیان برهان قاطع صاحب دیوان هم قتل مجدالملک استقبال از مرگ اعتراف به گناه پنجاه خمره شربت پوستین بره قانون بینالمللی تیاسرقبله آسیای آقامحمدخان لشکر ناپلئونشکن حساب و کتاب شاهزادگان حمایت خارجی توقیف وزیر خون بر خاک ادب از که آموختی؟ گرگ یا روباه پیرایه مطربان خودت را کوچکتر کن خواستن و برنخاستن انتحار سیاسی این جیحو نوک هم خانه کرمانی پناهگاه فراری از حزب توده تا انتقال خون شمشیر عرب، هدیه برای کردها خانه نظامالسلطنه بدنامی یا مرگ حکم والا برای آسیای آقا کریم تفنگ دولول حاجی گوهرشکن شاخ گاو سپاه شاهان دوهزاری آقا محمدخانی میرزا تقی کیست؟ قطع ماده بابیه دختری در چاه بیریش و با ریش حکومت هزار فامیل حتی در جهنم هم یک ملک ششدانگی به یک چارک گندم صید گنجشک یا شکار مادر شما قدر این سلطنت را نمیدانید یک آخور نگاهدار رگزنی که مرهم نمینهد انتقام در همین دنیا آسیای بیدر و بند مدرسه شیخ فکر دختران و پسران نوکر خوب هرکس امضاء کند چوب دو سر طلا رهبری و مهتری جشن لغو امتیاز بوی قورمهسبزی آسیای بهشتی آسیای جهنمی نان ترید در کاسه سیاست ایران فریاد اللهاکبر قیامت در پیش است نصیحت ابن یمین تاریخ و سیاست نامیاب
نویسنده
محمدابراهیم باستانی پاریزی، متولد سال 1304 و متوفا به سال 1393 از استادان دانشگاه تهران بود که جزء تاریخدانان، نویسندگان، پژوهشگران، شاعران وموسیقیدانان معاصر محسوب میشود. او که مدرک کارشناسی در رشتهی تاریخ و جغرافیا و همچنین درجهی دکتری تاریخ را از دانشگاه تهران در کارنامه دارد؛ بیشتر از شصت اثر را در زمینههای ادبی، تاریخی و اجتماعی به چاپ رسانده است. اولین اثر او به عنوان کتاب با عنوان «پیغمبر دزدان»، در سال 1324 درکرمان منتشر شده و تا کنون بیش از هجده بار چاپ شده است.
نویسنده: محمدابراهیم باستانی پاریزی انتشارات: علم
نظرات کاربران درباره کتاب آسیای هفت سنگ - باستانی پاریزی
دیدگاه کاربران