کتاب مجموعه شعر چه زود مهمانی تمام شد سروده رسول یونان در نشر نیماژ به چاپ رسیده است.
رسول یونان در سال 1348 در دهکدهای در کنار دریاچه ارومیه به دنیا آمد. او اشعارش را به زبانهای ترکی و فارسی مینویسد و قالب تمامی شعرهایش سپید است. اسم او اولین بار و در سال 1380 با چاپ دفتر شعر " روز بخیر محبوب من" بر سر زبانها افتاد و پس از آن چندین کتاب با موضوعات مختلفی مثل نمایشنامه، شعر، رمان، مینیمال تالیف یا ترجمه کرد. او از داوران جایزه ادبی والس بوده است. برخی از کتابهای شعر رسول یونان عبارتند از: روز بخیر محبوب من، کنسرت در جهنم، من یک پسر بد بودم، پایین آوردن پیانو از پلههای یک هتل یخی، اسکی روی شیروانیها، ژنرال جنگهای سیبزمینی و یه روزی یه عاشقی بود که برخی از اشعار این کتابها در کتاب چه زود مهمانی تمام شد جمعآوری شدهاند. گزیدهای از دو دفتر شعر رسول یونان با عنوان "رودی که از تابلوهای نقاشی می گذشت" توسط واهه آرمن به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیده است. آثاری از او نیز توسط "مریوان حلبچهای" به کردی سورانی ترجمه شدهاست. مجموعه ترانههای او، با عنوان «یه روزی یه عاشقی بود» توسط سعیده سادات سیدکابلی به فرانسه ترجمه شده و از سوی انتشارات کریستف شُمان در کشور فرانسه به چاپ رسیدهاست.
برشی از متن کتاب
عزیز تمام غزلهای من در اشک و شب و ساز گل میکنی در این آینه باز گل میکنی دلم را به دست جنون دادهام دوباره به یاد تو افتادهام چه آرام از من گذر میکنی جهان مرا تازهتر میکنی خیال قشنگ تو تابان شده شب غربتم نقرهباران شده چراغ شب تار یادت بخیر تو ای نازنین یار یادت بخیر اگر چه شبی با خزان آمدی تو با ماه و لبخند و نان آمدی در آغاز باران یک شامگاه تو از جاده آسمان آمدی حضورت به دریاچه جان داد باز پس از کوچ مرغابیان آمدی! سکوت شب شهر دلگیر بود تو مثل صدای اذان آمدی پر از رنج بودم پر از بیکسی چه زیبا شدی ای مهربان آمدی تماشای دنیا به ما خوش گذشت کنار تو زیبا به ما خوش گذشت قشنگ و دلانگیز یادت بخیر تو ای ماه پاییز یادت بخیر تو ای خاطراتت پر از عطر و گل پر از درک دنیای آن سوی پل پس از تو کسی همدم من نشد چراغی در این خانه روشن نشد پس از تو غزل هیچ وزنی نداشت بلندای قصه گوزنی نداشت پس از تو شکوفا نشد باغ و دشت بهار آمد و بیتفاوت گذشت کجایی تو ای رقص گل در نسیم شکوه دلانگیز باغ قدیم؟! کجایی تو ای مایه دلخوشی مرا عاقبت با غمت میکشی غزل با تو گل داد یادت بخیر تو ای باغت آباد یادت بخیر تو ای ماه زیبای رویای من عزیز تمام غزلهای من گل ناز یادت شکوفا شده زمستان من با تو زیبا شده زمستان من با تو یعنی بهار عبور ترن از دل پنبهزار و همخوانی کاج باآفتاب طلوع قشنگ شقایق بر آب گل من پس از سالها رفتنت چه خوشبو شده بوی پیراهنت گل مریم من که زیبا شدی تو در شام آخر شکوفا شدی به مهتاب، تن داده یادت بخیر غریب شب و جاده! یادت بخیر!
فهرست
- درنگ روی شعر
- تماشای نور و آن قسمت از میز که تاریک شد
- روز بخیر محبوب من
- کنسرت در جهنم
- من یک پسر بد بودم
- پایین آوردن پیانو از پلههای یک هتل یخی
- مواظب باش! مورچهها میآیند
- ژنرال جنگهای سیبزمینی
- یه روزی یه عاشقی بود
- از کتاب اسکی روی شیروانیها
- به من اجازه بده با قطار شب بروم
(گزینه ی اشعار) شاعر: رسول یونان انتشارات: نیماژ
نظرات کاربران درباره کتاب چه زود مهمانی تمام شد - رسول یونان
دیدگاه کاربران