محصولات مرتبط
دربارهی کتاب لاموزیکا دومین
"لاموزیکا دومین"، از کتابهای نمایشنامه عاشقانه و خواندنی است. این اثر تکمیلکنندهی کتابی تحت عنوان لاموزیکا میباشد که نویسنده، بیست سال پیش آن را به نگارش درآورده است.
"آن ماری روش" و "میشل نوله"، شخصیتهای اصلی نمایشنامه هستند. زن و مردی سی و پنج ساله که سالها پیش، در دورهی جوانی با یکدیگر پیمان زناشویی بستهاند. این ازدواج، نتیجهی عشقی دوطرفه میباشد. اما عشق و علاقهی زوج داستان، عمر کوتاهی دارد و با بحرانهای شدیدی مواجه میگردد. از همان ابتدای زندگی مشترک، میشل، با رفتارهای سرد و خشک خود، موجب رنجش خاطر همسرش میشود. در نتیجه، آن ماری، به طور پنهانی با مردان دیگر ارتباط برقرار کرده، مدام به شوهرش خیانت میکند.
میشل متوجه خیانتهای مکرر آن ماری میشود و در مقابل خود نیز، دست به خیانت میزند. اما همواره به همسرش عشق میورزد و او را صمیمانه دوست میدارد. عشق و نفرت میشل نسبت به آن ماری، او را به جنون میکشد. به طوری که چندین بار تصمیم میگیرد زنش را به قتل برساند. اما قادر به انجام این کار نمیشود.
ماجرای لاموزیکا دومین، در شهر اورو به وقوع میپیوندند؛ سطرهای ابتدایی کتاب از جایی آغاز میشود که آن ماری و میشل از یک دیگر طلاق گرفتهاند. هر دوی آنها پس از طلاق، جهت استراحت، به هتلی مجلل میروند و یکدیگر را در سرسرای این هتل ملاقات میکنند؛ ملاقاتی که آغازگر مجادله و بحثهایی میان این زن و مرد میشود و محتوای اصلی نمایشنامه را به خود اختصاص میدهد.
بخشی از کتاب لاموزیکا دومین
مرد: آره، اون رو هم خونده بودم.
زن: (اعتراف میکند) من هم همینطور، زنا در پاریس رو توی یه کتاب خونده بودم.
مرد: ما چه آدمهای کتاب خونی هستیم ...
زن: بله.
سکوت. زن با لحنی تهاجمی و اغراقآمیز میپرسد.
زن: خب، با این مبلها چه کنیم؟
مرد: هیچی.
زن: هیچی معنی نمیده.
مرد: درسته ... نمیدونم ...
البته هیچکدام به چیزی که به چیزی که میگویند فکر نمیکنند.
مرد: شما خودتون میخواستین اون اتفاق بیفته یا همین جوری ... اتفاقی بود؟
زن: (اول کمی جا میخورد.)
قبلا این سوال رو از من کردین.
مرد پاسخ نمیدهد.
زن (سرانجام)
نخواستمش.
مرد: ولی ناامید که بودین.
زن: جذابیت و تازگی قضیه ناامیدی رو با خودش برد.
مرد: (مکث طولانی)
یه روز یک شنبه بعدازظهر، شما پیشم نبودین، درست یادم نیست کجا بودین ... توی شهر قدم زدم و با دختر جوونی آشنا شدم، یه دختر غریبه که راهش از این شهر میگذشت ... با هم رفتیم هتل.
(مکث)
محشر بود، من اون دختر رو دوست نداشتم، هیچوقت هم دیگه ندیدمش. فقط محشر بود، ساده.
زن: واجب بود؟
مرد: نه، چطور؟ محشر بود ولی نه واجب. من شمارو دوست داشتم.
زن از او دور میشود.
زن: سوالهای دیگهای دارین که بخواین از من بپرسین؟
ناگهان هتل خوابزده را صدای تلفن فرا میگیرد. خط را مستقیما به سالن وصل کردهاند.
هیچکدام از جایشان تکان نمیخورند.
هر دو میایستند تا زنگ تلفن قطع شود. زنگ قطع میشود.
مرد: پرسیدین سوال دیگهای دارم که ازتون بپرسم؟
زن: خب ... بله ...
مرد: (پرخاشگر.)
من نمیتونستم خیانت شما را تحمل کنم ولی خودم بهتون خیانت میکردم. این رو میدونستین؟
زن: بله. والری دربارهی ماجراهای عاشقانه تون باهام حرف میزد.
مرد: (پرخاشگری.)
فکر نمیکنین بیانصافی کردم؟
زن: بیانصافی نه. نمیشه گفت بیانصافی.
مرد: پس چی بود؟
زن: متفاوت. اولش سخت بود و کمکم آسونتر شد ... قابل توجیهتر ... این رو نمیتونستم بهتون بگم، نمیتونستین بپذیرینش.
مرد: (آیا این اعتراف واقعی اوست؟)
میدونین ... من هنوز نمیتونم این فکر رو تحمل کنم که شما نمیخواستین این اتفاق بیفته.
زن پاسخ نمیدهد. سکوت.
مرد: میشنوین؟
زن: میشنوم.
مرد: من برای این اومدم، برای این که بهم بگین چه جوری بود.
میخندد.
زن: مثل مال شما.
مرد: محشر.
زن: بله. به خاطر بیارین. مثل مال شما بود. به خاطر بیارین با اون دختر جوون غریبه چه جوری بود، خوب همه چی رو به خاطر بیارین. برای من هم مثل مال شما بود.
مرد: (با کندی.)
امکان نداره.
زن: چی؟
مرد: که بتونم این رو قبول کنم.
زن: (با نابکاری.)
یعنی تا این حد محشر بود؟ واقعا؟
مرد: آره.
(مکث.)
میتونین بفهمین؟
زن: نه.
مرد: از چیزی پشیمون هستین؟
زن: نه.
(مکث)
وقتی میگین اومدین از من بپرسین چه جوری بوده، دروغ میگین.
مرد: یعنی ... نه کاملا ... اومده بودم یه بار دیگه هم ببینمتون، ولی میدونستم بیفایدهست.
زن: کاملا بیفایده ...
کتاب لاموزیکا دومین اولین جلد از مجموعهی دور تا دور دنیا؛ نمایشنامه، به قلم مارگریت دوراس و ترجمهی تینوش نظمجو در نشر نی به چاپ رسیده است.
- دور تا دور دنیا؛ نمایشنامه 1
- نویسنده: مارگریت دوراس
- مترجم: تینوش نظمجو
- انتشارات: نی
مشخصات
- نویسنده مارگریت دوراس
- مترجم تینوش نظم جو
- نوع جلد جلد نرم
- قطع جیبی
- نوبت چاپ 7
- سال انتشار 1397
- تعداد صفحه 111
- انتشارات نشر نی
نظرات کاربران درباره کتاب لاموزیکا دومین اثر مارگریت دوراس
دیدگاه کاربران