loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب نقشه‌ی روزگار (بچه‌های عجیب و غریب خانم پرگرین 4)

5 / -
موجود شد خبرم کن

بخشی از کتاب نقشه‌ی روزگار

این یک تابلو بود. تابلوی تبلیغاتی از جنس لامپ‌های نئون. زمانی نوشته‌ی روی تابلو " مهمان پذیر فلامینگو" بود، اما اکنون چند تا از لامپ‌ها سوخته بودند و تنها عبارت " مهمان میگو" به چشم می‌خورد. درختان کاج ساختمانی که احتمالا مهمان‌پذیر فلامینگو بود را احاطه کرده بودند.

من و اما مات و مبهوت به یکدیگر نگاهی انداختیم و لبخند زدیم.

اما گفت: خب، شنیدین که اون پسر چی گفت."

من گفتم: آدم‌های عجیب و غریب باید هوای همدیگه رو داشته باشن."

و سپس همگی دنبال او به راه افتادیم.

پشت سر پسرک وارد مزرعه شدیم و از میان راهی شنی که با چمن پوشیده شده بود و از نظر پنهان شده بود، به طرف مهمان‌پذیر حرکت کردیم. بران وین پشت سر ما می‌آمد و همانطور که آستون مارتین خراب را بر روی این مسیر ناهموار به جلو هل می‌داد، غرغر می‌کرد. به غیر از سر و صدای ماشین‌هایی که به ندرت از جاده می‌گذشتند و صدای سوت دستگاه کارواش پشت سرمان، صدای دیگری به گوش نمی‌رسید.

از کنار تابلوی قدیمی مهمان‌پذیر عبور کردیم و درخت‌ها را هم پشت‌سر گذاشتیم و سرانجام به مهمان‌پذیر رسیدیم. احتمالا این ساختمان با سقف شیروانی و استخر منحنی و ویلاهای کوچکی که داشت، دوران اوجش را در سال 1955 پشت سر گذاشته بود. اما اکنون چیزی به جز یک ساختمان متروکه نبود. بعضی قسمت‌های شیروانی سقف خراب شده بود و درختان وحشی در محوطه‌اش رشد کرده بودند. ماشین اوراق در محوطه‌ی پارکینگش رها شده و داشتند می‌پوسیدند.

استخر تقریبا خالی بود و فقط آبی سبز رنگ به عمق چند سانتی متر در آن وجود داشت. جسمی شبیه نان ساندویچی بزرگ در میان آب استخر وجود داشت که احتمالا یک سوسمار بود. البته با توجه به تاریکی شب، نمی توانستم با اطمینان تشخیص دهم.

پائول گفت: توجهی به ظاهر نکنید. توش خیلی بهتره."

بران وین گفت: چاره ی دیگه ای نداریم. من که همینجا می مونم."

میلارد گفت: احتمالا این جا یه حلقه است. در این صورت، مطمئنم که توش خیلی بهتر از بیرونشه."

ورودی حلقه ها غالبا ظاهری ترسناک داشتند. این کار کمک می کرد که آدم های عادی به ورودی حلقه ها نزدیک نشوند. ضمنا در کتاب سیاره ی عجیب و غریب، ذکر شده بود که یک " اقامتگاه ویژه ی حلقه های زمانی، نزدیک سرزمین رویایی پری دریایی قرار دارد. احتمالا مهمان میگو همین جا بود و اگر حتی این دلیل هم برای همراهی با پسرک کافی نبود، تا زمانی که اینوک ماشین را تعمیر نمی کرد، چاره ی دیگری نداشتیم.

بران وین به آرامی گفت: اون جا رو." به طرف کارواش برگشتیم. ماشین پلیس قدیمی برگشته بود و آرام در کنار کارواش گشت می زد و با چرخ های پرنورش تمام آن محدوده را بررسی می کرد.

پائول که انگار عجله داشت گفت: من دارم می رم، بهتره که شما هم بیاید."

دلیلی نداشت که دست دست کنیم.

کتاب نقشه‌ی روزگار جلد چهارم، به قلم رنسام ریگز و ترجمه‌ی سهیل محمدیان در انتشارات سایه‌گستر به چاپ رسیده است.

 

 

  • کتاب‌های توت فرنگی
  • نویسنده: رنسام ریگز
  • مترجم: سهیل محمدیان
  • انتشارات: سایه‌گستر

 

 


درباره رنسام ریگز نویسنده کتاب کتاب نقشه‌ی روزگار (بچه‌های عجیب و غریب خانم پرگرین 4)

رنسام ریگز، نویسنده و فیلم‌ساز آمریکایی، با خلق دنیایی مملو از موجودات عجیب و غریب و رویدادهای ماورایی، جایگاه ویژه‌ای در ادبیات فانتزی پیدا کرده است. مشهورترین اثر او، مجموعه کتاب‌های "خانه دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب" است که با تلفیق تصاویر قدیمی و داستان‌نویسی جذاب، خوانندگان را به دنیایی اسرارآمیز می‌برد.

نظرات کاربران درباره کتاب نقشه‌ی روزگار (بچه‌های عجیب و غریب خانم پرگرین 4)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نقشه‌ی روزگار (بچه‌های عجیب و غریب خانم پرگرین 4)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل