درباره کتاب نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی
فمینیسم مارکسیستی و فمینیسم سوسیالیستی با وجود شباهت های فراوان دست کم یک وجه تمایز عمده دارند. فمینیست های سوسیالیست معتقدند که در هر توجیهی که برای ستم بر زنان ارائه شود جنسیت و طبقه کمابیش سهمی مساوی دارند اما به اعتقاد فمینیست های مارکسیست تحلیل طبقاتی در نهایت بهتر از عهده ی تبیین موقعیت و کارکردهای زنان بر می آید. در جامعه ی سرمایه داری زنان بورژوا ستمی را که بر زنان طبقه ی کارگر می رود تجربه نمی کنند. پس وجه تمایز فمینیسم مارکسیستی در این است که تمامی زنان اعم از کارگر و بورژوا را به این دعوت می کند که ستم بر زنان را بیش از آنکه نتیجه ی اقدام ارادی افراد بدانند به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ملازم با سرمایه داری نسبت دهند.
همان گونه که مفهوم لیبرالی طبیعت بشر به تفکر فمینیست های لیبرال راه یافته است فمینیست های مارکسیست نیز مفهوم طبیعت بشر را از مارکسیسم برگرفته اند. لیبرال ها معتقدند آنچه انسان را از سایر حیوانات متمایز می سازد مجموعه ی مشخصی از توانایی ها مانند قابلیت تعقل، و یا کاربرد زبان؛ مجموعه ی مشخصی از کاربست ها مانند مذهب و هنر و علم، و مجموعه ی مشخصی از الگوهای نگرش و رفتار مانند رقابت و گرایش به رجحان خود بر دیگری است. این نظریه ی لیبرالی درباره ی وضعیت انسان از دیدگاه مارکسیست ها مردود است و در عوض تاکید می کنند که امتیاز ما انسان ها در این است که ابزار بقای خود را خود تولید می کنیم. هستی ما معلول کاری است که می کنیم، به ویژه فعالیت های تولیدی مانند ماهیگیری و کشاورزی و خانه سازی که برای تامین نیازهای اولیه ی خود انجام می دهیم. به خلاف زنبورها و موریانه ها و مورچگان که از روی غریزه عمل می کنند ما انسان ها در فرایند دگرگون کردن و دست کاری عامدانه یا آگاهانه ی طبیعت خود را می سازیم.
ریچارد اشمیت در آشنایی با مارکس و انگلس توصیه می کند که از جمله ی "انسان ها خود را می سازند" نباید چنین استنباط کرد که " مردان و زنان به صورت انفرادی خود را آن چه هستند می سازند" بلکه باید آن را چنین فهمید که " مردان و زنان با فعالیت تولیدی در حرکتی جمعی جامعه ای ایجاد می کنند که به نوبه ی خود آنان را می سازد." آن چه دیدگاه مارکسیستی تاریخ تعبیر می شود همین تاکید بر عمل جمعی است. برای لیبرال ها عقاید و اندیشه ها و ارزش های فردی عامل تحول در طول زمان است. اما برای مارکسیست ها محرک اصلی تاریخ نیروهای مادی یعنی تولید و بازتولید زندگی اجتماعی است. مارکس در جریان تبیین این نظریه ی تحول در طول زمان که معمولا ماتریالیسم تاریخی نامیده می شود، اظهار کرد که "روند کلی زندگی فکری و اجتماعی و سیاسی انسان محصول شیوه ی تولید زندگی مادی است. آگاهی انسان عامل تعیین کننده ی موجودیت او نیست بلکه این آگاهی خود محصول جبری موجودیت اجتماعی انسان است.
کتاب نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، به قلم رزمری تانگ و ترجمهی منیژه نجم عراقی در نشر نی به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی
فمینیسم لیبرال
فمینیسم مارکسیستی
فمینیسم رادیکال و مباحث تولید مثل و مادری
فمینیسم رادیکال و مباحث جنسیت و میل جنسی
فمینیسم روان کاوانه
فمینیسم سوسیالیستی
فمینیسم اگزیتانسیالیستی
فمینیسم پسامدرن
نتیجه گیری: مواضع و تفاوت ها
- نویسنده: رزمری تانگ
- مترجم: منیژه نجم عراقی
- انتشارات: نی
نظرات کاربران درباره کتاب نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی
دیدگاه کاربران