دربارهی کتاب بازی زندگی
کتاب "بازی زندگی" جلد سوم از مجموعه داستانهای "شکارچیان مجازی" میباشد که برای مطالعهی مخاطب نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
شخصیت اصلی قصه، "مایکل" نام دارد. او پسری باهوش است که به بازیهای کامپیوتری و مجازی علاقهی فراوانی دارد. "ویرتنت"، یکی از فضاهای مجازی و سرگرمیهای کامپیوتری است که مایکل بیشتر اوقات خود را صرف آن میکند. "کین"، از شخصیتهای شرور، مبارز و قدرتمند ویرتنت میباشد؛ مردی ظالم و ستمگر که قصد دارد دنیا و تمامی انسانها را تحت سلطهی خود درآورد.
مایکل، در ابتدا از بازی در ویرتنت بسیار لذت میبرد تا اینکه وارد ماجراهایی غیرقابل باور میشود. او دیگر نمیتواند مرز میان دنیای واقعی و مجازی را تشخیص دهد. درواقع، مایکل، بین حقیقت و رویا غرق میشود. "سارا" و "برایسون"، دو دوست و همبازی مایکل در ویرتنت هستند. آنها نیز همچون پسر قصه، درگیر دنیایی جدید و متفاوت میشوند. کین ادعا میکند که مادر و پدر مایکل را به قتل رسانده است. ادعایی که قلب مایکل را به شدت میرنجاند.
داستان از جایی آغاز میگردد که مایکل، سارا و برایسون توسط کین زندانی شده و "نانسی" و "جرارد"، والدین سارا نیز، گروگان گرفته میشوند. گروهی ناشناس به نام "تانژانت"ها، نانسی و جرارد را از چنگال گروگانگیرها، آزاد میکنند و به آنها در فراری دادن مایکل و دوستانش از زندان کین، کمک میرسانند.
حالا این زوج به همراه سارا و دو دوست او، به سوی منطقهای در رشته کوه آپالاش حرکت میکنند. جایی که تانژانتها در آن ساکن هستند و قصد دارند، از آنها در برابر کین حمایت نمایند. با پیوستن شخصیتهای داستان به گروه تانژانت، ماجراهایی پرکشش و هیجانانگیز رخ میدهد.
بخشی از کتاب بازی زندگی
فصل 11
تصویر هرجومرج
1
مایکل نمیدانست دقیقا چه چیزی باعث نگرانیاش شده بود. شاید به خاطر تانژانتهای زیادی که سر راهش قرار گرفته بودند، بدبینتر از قبل شده بود؛ شاید هم به خاطر کسانی بود که مشکوک بود تانژانت باشند. با وجود این حسی غریب در فضا بود. برای همین هم وقتی دنیای آن غار به جنون کشیده شد، مایکل تعجب نکرد.
فقط ترسید.
2
تالار مدور بود و طبقههای گرد و ایوانهای بسیار، دورتادور جایگاهی بزرگ با صحنهای چرخان را احاطه کرده بودند. تریبونی چوبی، مثل سنگ قبری قدیمی، وسط صحنه جا گرفته بود. فضای مجمع به شدت امنیتی بود. مایکل بیدرنگ متوجه حضور تعداد زیاد نگهبانهای مسلح شد. همهجا بودند و حلقهای از مردان و زنان با چهرههای عبوس با فاصلهای اندک از صحنه ایستاده بودند. در آغاز خیالش از دیدن آنها راحت شده بود، چون دست کم حاضران از حملههای بیرونی در امان بودند اما اگر کسی در میان خودیها نفوذ کرده بود، ماجرا فرق میکرد.
تنها چند دقیقه بعد از اینکه او و برایسون سر جایشان نشستند، مردی سالخورده بلند شد و رفت سمت صحنه، آهسته به سمت تریبون رفت، ایستاد و دو طرف تریبون را محکم گرفت. تصویر هولوگرامی عظیم مرد بالای سرش پخش میشد تا حتی افراد حاضر در دورترین تالارها به صحنه هم بتوانند او را ببینند.
مرد گلویش را رو به میکروفون صاف کرد و انگار صدای رعد در بلندگوهای غولآسای بالای سرشان پیچید.
مردی با صدایی که قدرتش حیرتآور بود، گفت: «خانمها و آقایان، مایهی شادمانی و تاسف بنده است که حضور شمارو در این اجلاس خوشآمد بگم. در تمام این سالهایی که سخنگوی اتحاد زمین بودهام، هرگز چنین زمانهی تاریکی رو ندیدهام. با قلبی آکنده از اندوه اما با امیدی خدشهناپذیر، آغاز رسمی جلسه رو اعلام میکنم. از حضورتون سپاسگزارم.»
مرد مکث کرد و مایکل فکر کرد حالا وقتش است که جمعیت به نشانهی موافقت کلی با حرفهایش، دست بزنند اما هزاران فرد حاضر در تالار، ساکت باقی ماندند. انگار هوا هم یخ بسته و سخت شده بود.
مرد ادامه داد: «همونطور که وعده داده شده، تکتک کشورها و سرزمینها و اتحادیههایی که امروز نمایندهای در این مجمع دارند، فرصت...
کتاب بازی زندگی سومین جلد از مجموعهی شکارچیان مجازی، اثر جیمز دشنر با ترجمهی آرزو مقدس توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جیمز دشنر
- مترجم: آرزو مقدس
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب بازی زندگی (شکارچیان مجازی 3)
دیدگاه کاربران