بخشی از کتاب 1Q84 اثر هاروکی موراکامی
پروفسور به سمت فوکا اری برگشت و گفت: "متاسفم که اذیتت میکنم اری اما آیا میتوانی برای ما کمی چایی درست کنی؟" دختر ایستاد و اتاق پذیرایی را ترک کرد. در به آرامی پشت سرش بسته شد. پروفسور منتظر ماند و چیزی نگفت در این میان تنگو روی کاناپه نشسته بود و تنفسش را کنترل میکرد و هوشیاری طبیعیاش را بازمییافت.
پروفسور عینک قاب سیاهش را برداشت و پس از تمیز کردنشان با دستمالی که به نظر تمیز نمی رسید دوباره به چشم گذاشت. از پنجره چیزی سیاه و کوچک به سمت آسمان رفت. احتمالا یک پرنده یا شاید روح کسی بوده که به دنیای دیگر پرواز می کرده. تنگو گفت: " ببخشید، الان بهترم. خوبم. لطفا به حرفتان ادامه دهید." پروفسور سرش را تکان داد و شروع به صحبت کرد: " بعد از درگیری مسلحانه چیزی از آکنوبو باقی نماند. این واقعه در سال 1981 یعنی سه سال پیش اتفاق افتاد. چهار سال پس از آنکه اری برای زندگی به اینجا آمد. اما مشکل آکنوبو هیچ ارتباطی به چیزی که الان میخواهم بگویم ندارد."
"اری هنگامی که ده ساله بود شروع به زندگی با ما کرد. یک روز بدون هیچ خبر قبلی پیدایش شد، کاملا با اری که من تا آن زمان می شناختم متفاوت بود. درست است که قبلا خیلی پرحرف نبود و با غریبه ها گرم نمی گرفت اما همیشه مرا دوست داشت و هرچند مانند کودکی نوپا اما آزادانه با من صحبت می کرد. اما وقتی اولین بار اینجا آمد در شرایطی نبود که بتواند با کسی صحبت کند. به نظر می آمد که کلا قدرت صحبت کردنش را از دست داده است. وقتی سوالی از او می پرسیدیم، بیشترین کاری که می توانست انجام دهد این بود که سرش را به علامت آری یا نه تکان دهد.
"پروفسور اکنون واضح تر و سریع تر صحبت می کرد. تنگو احساس کرد سعی می کند داستان را قبل از بازگشت فوکا اری تمام کند. "می توانستیم ببینیم که اری زمان وحشتناکی را برای پیدا کردن ما اینجا در میان کوه ها سپری کرده. او کمی پول نقد و یک ورق کاغذ که آدرس ما روی آن نوشته شده بود در دست داشت اما او در آن مکان دور افتاده بزرگ شده بود و واقعا نمی توانست صحبت کند. با این حال او با یادداشتی در دستش تمام کارهای لازم را انجام داده بود تا ما را پیدا کند. "من آزومی و پرستارش فورا فهمیدیم که چیز وحشتناکی برایش اتفاق افتاده است.
بعد از آنکه اری چند روز پیش ما بود و تا حدودی آرام شد من با مزرعه ساکیگاکه تماس گرفتم تا با فوکودا صحبت کنم اما به من گفتند که نمی تواند به تلفن جواب دهد من علت را پرسیدم اما نتوانستم آن ها را وادار کنم به من جواب دهند. سپس خواستم با خانم فوکودا صحبت کنم و به من گفتند او هم نمی تواند به تلفن جواب دهد. من نمی توانستم با هیچ کدام از آنها صحبت کنم.
کتاب 1Q84 (3 جلدی) اثر هاروکی موراکامی با ترجمهی معصومه عباسی نتاج عمرانی توسط انتشارات آوای مکتوب به چاپ رسیده است.
- نویسنده: هاروکی موراکامی
- مترجم: معصومه عباسی نتاج عمرانی
- انتشارات: آوای مکتوب
نظرات کاربران درباره کتاب 1Q84 | هاروکی موراکامی؛ آوای مکتوب (3 جلدی)
دیدگاه کاربران