کتاب چهار سابقه‌دار 5 (گازوبوهای کهکشانی)

درباره‌ی کتاب چهار سابقه دار 5 (گازوبوهای کهکشانی)

کتاب " گازوبوهای کهکشانی" جلد پنجم از مجموعه داستان‌های جذاب و خواندنی " چهارسابقه‌دار" می‌باشد که به عنوان کتاب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.

دکتر "روپرت مارمالاد"، دانشمند دیوانه‌ی شهر، مجددا دست به اقدامات جنایتکارانه زده. وی انواع و اقسام هیولاهای پرورش داده‌ی خود را در سرتاسر شهر رها کرده است؛ هیولاهایی همچون سگ توله‌های زامبی، خرگوش کوچولوهای زامبی، دلفین‌های زامبی، کره اسب‌های زامبی و از همه بیش‌تر بچه‌گربه‌های زامبی که به شهروندان هجوم می‌آورند و آن‌ها را به طرز فاجعه‌باری می‌خورند.

تحت چنین شرایطی هیچ اثری از دکتر مارمالاد نیز در دست نیست تا بتوان از طریق دستگیری‌اش، جلوی پیشروی هیولاها را گرفت. بنابراین به نظر می‌آید که این بار واقعا راه چاره‌ای در دست نیست و به زودی دنیا به پایان خواهد رسید. ساختمان تلویزیون خبری نیز، کاملا تخریب شده است. اما با وجود این وضعیت اسفناک، "تیفانی خوشگله"، گوینده شبکه‌ی خبری 6، مطابق روال همیشه، شجاعانه به تشریح اخبار برای بینندگان می‌پردازد. وی در طول خبرهای خویش، از موضوع مهمی نیز سخن می‌گوید. طبق این خبر، چهار سابقه‌دار قصه، در تلاش هستند که مسئولان شهر را درباره‌ی حقیقتی بزرگ متقاعد سازند؛ این حقیقت فرار دکتر مارمالاد به کره‌ی ماه است. آن‌ها ادعا می‌کنند که هم‌اکنون، دانشمند شرور شهر، همراه با سلاحی خطرناک به نام "گودژیلا" در ماه سکونت دارد؛ سلاحی ویرانگر که می‌تواند کره‌ی زمین و تمام موجودات آن را کاملا نابود سازد.

اما مسئولان شهر، به هیچ وجه ادعاهای چهارسابقه‌دار را باور نکرده و با تهدید و خشونت، آن‌ها را از خود دور می‌کنند. در نتیجه، گرگ و دوستانش و همچنین مامور روباه، تصمیم می‌گیرند که شخصا دست به اقدام بزنند و مردم جهان را از نابودی حتمی نجات دهند. آن‌ها جهت تحقق این ماموریت، به یک موشک فضاپیما نیاز دارند؛ موشکی که باید به طور پنهانی از سازمان فضاپیمای شهر، بربایند. بنابراین نقشه‌ی سرقت را طراحی کرده و موشک مورد نیاز را از آن‌جا می‌دزدند. سپس، شجاعانه، ماموریت سری و خطرناک خود را آغاز کرده و با ماجرهایی غیرقابل پیش‌بینی مواجه می‌شوند.

شخصیت‌های اصلی داستان، آقای "گرگ"، "مار"، "کوسه" و "ماهی پیرانا" هستند. آن‌ها گروهی دوستانه تشکیل داده‌اند که همیشه و همه‌جا همراه و همکار یک‌دیگر می‌باشند. این چهار حیوان به ظاهر خشن و وحشی، قلبی مهربان دارند. هدف آن‌ها از تشکیل گروه دوستانه، کمک به سایر حیوانات و برقراری عدالت و خوبی در همه‌ی جهان است. به همین جهت، ماموریت‌های زیادی را طراحی می‌کنند و آن‌ها را مطابق نقشه انجام می‌دهند. اما هر بار، دردسرهای زیادی را برای خود و دیگران ایجاد می‌نمایند. از همین روی، در میان سایر حیوانات، با عنوان چهار سابقه‌دار معروف هستند.

برشی از متن کتاب چهار سابقه دار 5

آقای گرگ! دقیق گوش کن به حرف‌هام.

پایان دنیا بگی نگی نزدیکه. تنها راه نجاتش رفتن به کره‌ی ماهه. ما هم تنها کسانی هستیم که می‌دونیم حقیقت چیه. اگه ما... فضاپیما رو قرض نگیریم و اون گودژیلا رو از بین نبریم...

همه‌ی موجودات روی زمین می‌میرند. نقطه، سرخط.

خب، اگه چاره‌ای نیست که ...

ولی همین که برگشتیم پسش می‌دیم. هان؟

اگه از این ماموریت جون سالم به در بردیم و زمین رو هم نجات دادیم، شک نکن که اون‌ها خودشون موشک رو دو دستی تقدیم‌مون می‌کنند. اما باشه، همه‌ی سعی‌مون رو می‌کنیم که وقتی برگشتیم پسش بدیم...

صحیح و سالم دیگه؟

اوممممم... باشه. صحیح و سالم.

خب رفقا. گمونم ماموریت جالبی باشه.

حالا ماجرا اینه که باید یک فضاپیما پیدا کنیم. درسته؟ بعدش هم نقشه بکشیم و بریم توی فضاپیما، درسته؟ بعدش هم تو ما رو باهاش ببری ماه. درسته؟

درسته! البته به جز تیکه‌ی آخرش. چون من بلد نیستم فضاپیما برونم! ...

چی؟!

ببینم پس چه جوری همچین نقشه‌ی احمقانه‌ای کشیدی، وقتی بلد نیستی فضاپیما برونی؟

من کی گفتم خودم می‌خواهم برونم، آقای مار؟

پس کی می‌رونه؟!

رفقا؟ شماها که فقط به خاطر تیپ و قیافه‌ام من رو با خودتون نمی‌برید هان؟

فصل 2

پریدیم رفقا.

مامور روباه مطمئنی باید موشک بدزدیم دیگه؟ هان؟

تو فقط هر کاری من می‌گم بکن، آقای گرگ! نمی‌ذارم آب تو دلت تکون بخوره...

هی! شما دو تا ... کجا می‌برید اون ...

موشک رو؟

رئیس به ما دستور داده‌اند این موشک تقویت کننده رو برسونیم به اون فضاپیما! دنیای بدی شده رئیس، نیست؟

موشک تقویت کننده؟ به قد و قواره‌اش که نمی‌آد!

آره رئیس! کوچیکه. اما فلفل نبین چه ریزه! بشکن ببین چه تیزه!

می‌تونین ببرین این فلفل‌تون رو!

کارت حرف نداشت روباه جون! چه جوری این کار رو کردی؟

اعتماد به نفس، آقای گرگ. فقط باید باور کنی که می‌تونی. اون وقت بقیه هم باورت می‌کنند.

آره، آره! عجب جمله‌ی تاثیرگذاری! من می‌میرم برای همچین سخنرانی‌هایی! حالا می‌شه ما رو از این تو بیارید بیرون، لطفا!

باشه، مار! یک دقیقه دندون رو جیگر بگذار...

این تیکه رو نگاه نکردید هم، نکردید. برای خودتون می‌گم...

هی پسر! واقعا حالم به هم خورد...

کتاب گازوبوهای کهکشانی پنجمین جلد از مجموعه‌ی چهار سابقه‌دار اثر آرون بلیبی و ترجمه‌ی سیدنوید علی اکبر توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

• نویسنده: آرون بلیبی
• مترجم: سید نوید سید علی اکبر
• انتشارات: هوپا