کتاب آواز خوش یک پیامبر: داستان زندگی حضرت داود(ع)، اثر افسانه موسوی گرمارودی با تصویرگری آیدین سلسبیلی توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.
پیرمرد شتابان به خانه آمد. می خواست پسرانش را برای جنگ با جالوت آماده کند. جالوت مردی ستمگر و ظالم بود. او مرتب به بنی اسراییل حمله می کرد و آسایش را از آن ها گرفته بود. خداوند برای کمک به بنی اسراییل طالوت را در سرزمین آنها به پادشاهی رساند. طالوت پادشاه درستکاری بود. بیشتر مردم در کارها او را یاری می کردند. او در پی تدارک لشکری برای مقابله با جالوت بود. پیرمرد هم می خواست به طالوت کمک کند تا او در جنگ با این ستمگر پیروز شود. پس بی معطلی پسرانش را فراخواند. آن ها نیز خیلی زود برای جنگیدن با جالوت اعلام آمادگی کردند. پیرمرد از اینکه پسرانی چنین مطیع و فرمانبردار تربیت کرده بود به خود می بالید؛ اما قبل از اینکه لبخند شادمانی چهره اش را بگشاید، اندوه از دست دادنشان، چهره اش را عبوس و درهم کرد. پس به ناگاه خطاب به کوچک ترین فرزند گفت: «صبر کن، داود! تو نه! احتیاجی نیست تو ما را همراهی کنی.» ... (برشی از متن کتاب)
- کتاب های پرنده آبی
- داستان های پیامبران خدا
- نویسنده: افسانه موسوی گرمارودی
- تصویرگر: آیدین سلسبیلی
- انتشارات: علمی و فرهنگی
نظرات کاربران درباره کتاب آواز خوش یک پیامبر (داستان زندگی حضرت داود)
دیدگاه کاربران