دربارهی کتاب گزارش یک مرگ گابریل گارسیا مارکز
کتاب گزارش یک مرگ شاهکار گاربریل گارسیا مارکز میباشد که لیلی گلستان آن را به فارسی ترجمه کرده و در نشر مرکز به چاپ رسیده است. مارکز معتقد است که این خودش نیست که قصه را انتخاب میکند، بلکه تصویر و قصه هستند که مارکز را انتخاب میکنند. اگر بخواهیم دقیقتر عنوان کنیم «وقایعنگاری یک مرگ از پیش اعلام شده» نام اصلی کتاب است که لیلی گلستان از فرانسه آن را «گزارش یک مرگ» ترجمه کرده است. کتاب گزارش یک مرگ را مارکز در سال 1981 نوشت. سانتیاگو ناصر کشته شده است. بیست سال پیش دو برادر او را به قتل رساندند. همه قبلا از این قتل خبر داشتند و هیچ کسی کاری انجام نداد.
این روایت، روایت قتل ناموسی را در کلمبیا به تصویر می کشد و ما امروز ماجرا را از زبان دوست سانتیاگو می شنویم. داستان مسیری رفت و برگشتی دارد و در حال و گذشته قدم می زند. این مرگ هنوز در میان اهالی روستا زنده است و دست از سر آن ها برنداشته است. نسبت به کارهای دیگر مارکز، این اثر از تخیل کم تری برخوردار است و تقریبا می توان آن را واقع گرا با ادبیات روزنامه نگارانه دانست. همچنین مانند دیگر آثار مارکز این داستان نیز پر شخصیت است که هرکدام با جزئیات بسیار تصویرپردازی شده اند و حرفی برای گفتن دارند.
«گزارش یک مرگ» ارزشی کم تر از سایر آثار مارکز ندارد. توصیفات وی از آنچه در این روستا گذشته و نقش سنت، تعصب و ناموس پرستی در کشوری از آمریکای لاتین برای هر فردی در هر نقطه ی جهان ارزشمند است.
بخشی از کتاب گزارش یک مرگ؛ ترجمهی لیلی گلستان
خانواده ی ویکاریو در خانه ی ساده ای زندگی می کردند با دیواری آجری و پشت بامی از شاخه های نخل که از روی دو اتاق زیرشیروانی می گذشت و در ژانویه پرستوها در آن لانه می کردند. مقابل خانه ایوانی پر از گلدان های گل بود و یک حیاط پر از مرغ های آزاد و درختان میوه داشت. دوقلوها در ته حیاط یک خوک دانی ساخته بودند با سنگی برای ذبح و یک میز سلاخی. و این ابتکار برایشان منبع درآمد معتبری شده بود.
این تصمیم را از موقعی گرفتند که دیگر پونچو ویکاریو سوی چشمانش را از دست داده بود. اول پدرو ویکاریو این کار را شروع کرد، اما وقتی به خدمت وظیفه رفت، برادر دوقلویش به نوبه ی خود خوک کشی را یاد گرفت.
خانه، برای زندگی همه ی خانواده کافی نبود. و وقتی خواهران بزرگ تر متوجه گستردگی جشن شدند، تصمیم گرفتند خانه ای قرض کنند. آنخلا ویکاریو گفت:«فکرش را بکن، آن ها خانه ی پلاسیدا لینرو را در نظر گرفته بودند. اما خوشبختانه پدر و مادرم با سماجت پافشاری کردند و گفتند یا دخترانمان در آلونک خودمان ازدواج می کنند یا اصلا ازدواج نمی کنند.» خلاصه کنم، آن ها خانه را با همان رنگ اصلیش که زرد بود دوباره رنگ زدند، درها را محکم و کف اتاق ها را تعمیر کردند. و تا آنجا که ممکن بود محل را برای استقبال از جشنی با آن گستردگی، آبرومند کردند.
دوقلوها، خوک ها را جا به جا کردند. خوکدانی را با گچ و آهک سفید کردند، ولی با همه ی اینها متوجه شدند که باز جا کم دارند. آخر سر، به اصرار بایاردوسان رومان، پرچین حیاط را از میان برداشتند و حیاط همسایه ها را سر حیاط انداختند و به رقص اختصاص دادند. کارگاه نجاری زیر درختان تمر را هم آماده کردند تا بشود در سایه ی آن غذا خورد.
فهرست
فهرست کتاب گزارش یک مرگ
به جای مقدمه
روزی که قرار بود سانتیاگو ناصر کشته شود
باباردوسان رومان، همان دامادی که زنش را پس فرستاد
وکیل مدافع انگیزه ی قتل را دفاع از حیثیت عنوان کرد
جراحات ناشی از کاردها به آثاری از یک تشریح بی رحمانه تبدیل شد
تا سالیان سال نمی توانستیم درباره ی چیز دیگری حرف بزنیم
نویسنده
دربارهی گابریل کارسیا مارکز
گابریل کارسیا مارکز (1927-2014) نویسنده ی برجسته ی کلمبیایی است که بخاطر شاهکار خود صد سال تنهایی برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد. از جمله دیگر آثار مارکز ساعت شوم و پاییز پدرسالار است.
- نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
- مترجم: لیلی گلستان
- انتشارات: مرکز
نظرات کاربران درباره کتاب گزارش یک مرگ | گابریل گارسیا مارکز
دیدگاه کاربران